bts
#معشوقه_لرد
پارت ۱۸
از راه اهن هرکس به خونه ی خودش رفت و قرار گذاشته شد که شب به تفریح برن تا هم خوشبگذرونن هم سوکجین و تهیونگ بیشتر با نامجون و جیمین اشنا بشن
به خواست جیمین رفتند شب رو روی برج ایفل باشند تا هم به اسمون نزدیک تر باشند و هم نمای پاریس زیر پاهاشون باشه
جونگکوک اسرار کرد تا تهیونگ یونگی رو همراه خودش بیاره
و جیمینم یکی از دوستانش که مثل این شیش پسر کره ای هست ولی مقیم فرانسه رو که توی اردوی جنگلی باهاش اشنا شده بود رو دعوت کرد
سر شب بود و حالا پنج پسر در بلند ترین نقطه ی پاریس بودند و جونگکوک و سوکجین درحال قر زدن به خاطر پله های زیاده برج بودن و جیمین منتظر دوستش
پسر ها در حال حرف زدن بودند
+من موندم شماها چرا میخواین به من خوش بگذره میارینم برج، پاهام تاول زد انقدر پله اومدم بالا
سوکجین: کی خواس به تو خوش بگذره، خواستیم به هممون خوش بگذره و تو الویت اخری، مهم منم که اونم امشب پاهای جذاب و کشیده ام قراره تا صبح درد کنه
+جناب اقای جذاب، ناراحتی نمیومدی
سوکجین: بچه، جون به تو ربطی نداره، نمیتونی تحملم کنی پاشو برو خونت
+تحمل پیرمردا سخته ولی من صبر زیادی دارم
نامجون: جونگکوک! معدب باش
نامجون با تشر جونگکوک رو ساکت کرد اما نمیدونست این شوخی و حرف ها بین سوکجین و جونگکوک عادی شده و هیچکدوم از حرف های هم ناراحت نمیشن بلکه شاد میشن و به حرفای خودشون میخندند
پس با تشریکه به جونگکوک زد،جونگکوک به ناراحتیش افزوده شد
+چشم هیونگ
سوکجین هم به خاطر تشری که نامجون به جونگکوک زده بود ناراحت بود
اون تشر برای پسر بچه ی هفده ساله ای که چند ماه برادرانش رو ندیده و حالا که دیدتشون دوست داره باهاشون خوش بگذرونه خیلی سنگین بود
جیمین از وقتی اومده خیلی سراق جونگکوک نمیومد و همش با نامجون حرف میزد یا منتظر دوستش بود
و این جونگکوک رو ناراحت تر میکرد ولی یک حس دیگه هم وجود داشت که خود جونگکوک ازش سر در نمیاورد
اون حس حسودی بود یا عادت یا چی؟
جونگکوک توی یک ماهی که با تهیونگ اشنا شده بود بیشترین توجه رو از تهیونگ دیده بود
و به این توجه عادت کرده بود
حالا که توی جمع بودن
تهیونگ افراد دیگه ای رو هم مخاطب حرفاش میکرد و خب طبیعتا نمیتونست تمامی توجه رو روی جونگکوک داشته باشه
و این به طور عجیبی حس بدی رو توی جونگکوک به وجود میاورد
پارت ۱۸
از راه اهن هرکس به خونه ی خودش رفت و قرار گذاشته شد که شب به تفریح برن تا هم خوشبگذرونن هم سوکجین و تهیونگ بیشتر با نامجون و جیمین اشنا بشن
به خواست جیمین رفتند شب رو روی برج ایفل باشند تا هم به اسمون نزدیک تر باشند و هم نمای پاریس زیر پاهاشون باشه
جونگکوک اسرار کرد تا تهیونگ یونگی رو همراه خودش بیاره
و جیمینم یکی از دوستانش که مثل این شیش پسر کره ای هست ولی مقیم فرانسه رو که توی اردوی جنگلی باهاش اشنا شده بود رو دعوت کرد
سر شب بود و حالا پنج پسر در بلند ترین نقطه ی پاریس بودند و جونگکوک و سوکجین درحال قر زدن به خاطر پله های زیاده برج بودن و جیمین منتظر دوستش
پسر ها در حال حرف زدن بودند
+من موندم شماها چرا میخواین به من خوش بگذره میارینم برج، پاهام تاول زد انقدر پله اومدم بالا
سوکجین: کی خواس به تو خوش بگذره، خواستیم به هممون خوش بگذره و تو الویت اخری، مهم منم که اونم امشب پاهای جذاب و کشیده ام قراره تا صبح درد کنه
+جناب اقای جذاب، ناراحتی نمیومدی
سوکجین: بچه، جون به تو ربطی نداره، نمیتونی تحملم کنی پاشو برو خونت
+تحمل پیرمردا سخته ولی من صبر زیادی دارم
نامجون: جونگکوک! معدب باش
نامجون با تشر جونگکوک رو ساکت کرد اما نمیدونست این شوخی و حرف ها بین سوکجین و جونگکوک عادی شده و هیچکدوم از حرف های هم ناراحت نمیشن بلکه شاد میشن و به حرفای خودشون میخندند
پس با تشریکه به جونگکوک زد،جونگکوک به ناراحتیش افزوده شد
+چشم هیونگ
سوکجین هم به خاطر تشری که نامجون به جونگکوک زده بود ناراحت بود
اون تشر برای پسر بچه ی هفده ساله ای که چند ماه برادرانش رو ندیده و حالا که دیدتشون دوست داره باهاشون خوش بگذرونه خیلی سنگین بود
جیمین از وقتی اومده خیلی سراق جونگکوک نمیومد و همش با نامجون حرف میزد یا منتظر دوستش بود
و این جونگکوک رو ناراحت تر میکرد ولی یک حس دیگه هم وجود داشت که خود جونگکوک ازش سر در نمیاورد
اون حس حسودی بود یا عادت یا چی؟
جونگکوک توی یک ماهی که با تهیونگ اشنا شده بود بیشترین توجه رو از تهیونگ دیده بود
و به این توجه عادت کرده بود
حالا که توی جمع بودن
تهیونگ افراد دیگه ای رو هم مخاطب حرفاش میکرد و خب طبیعتا نمیتونست تمامی توجه رو روی جونگکوک داشته باشه
و این به طور عجیبی حس بدی رو توی جونگکوک به وجود میاورد
۵.۰k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.