bts
#معشوقه_لرد
پارت۱۹
کمی بعد یونگی رسید و با دیدن جو سنگین متعجب شد
یونگی: سلام، ببخشید دیر کردم
در حال که با تهیونگ دست میداد گفت
یونگی: اتفاقی افتاده؟ جو خیلی...
_چیز خاصی نیست
بعد معرفی شدن یونگی به جمع و بالعکس معرفی شدن جمع به یونگی
یونگی حواسش به پیانوی گوشه ی محوطه جمع شد و با ذوق رفت نشست پشت پیانو
تهیونگ با کنایه گفت
_تشکر لازم نیست، وظیفه بوده پیانورو برای اقا بیاریم اینجا
یونگی: ممنون شازده
_به درخواست جونگکوک بود وگرنه عمرا همچین ساز سنگینی رو دوباره بع این بالا میفرستادم، کارگرایی که حملش کردن پول خونِ باباشونو گرفتن ازم
جونگکوک به خاطر این محبت تهیونگ خوشحال شد و پسرا به خاطر این توجه تهیونگ به جونگکوک سوتی زدند
+خسیس بازی در نیار دیگه. بلند شو بلند شو خودتم باید ساز بزنی
_جونگکوکککک بزار یکم دیگه
+تهیونگگگگ بلند شو دیگه
جونگکوک بلند شد و گیتارش رو از تو کیس دراورد و نشست روی صندلی و منتظر شد تا تهیونگ هم ویولنش رو به دست بگیره
سه نفر اماده ی نواختن بودن که جیمین درخواست اهنگی رو کرد و خواست تا جونگکوک سازش رو کنار بزاره و بیاد تا باهم برقصن
تهیونگ و یونگی شروع به نواختن کردن و جیمین و جونگکوک رقص دو نفره اشون رو شروع کردن
یونگی اولین بار نبود که رقص باله رو میدید
بار ها نوازنده ی اجراهای معروف و بهترین بالرین ها بود اما این پسرک زیبا هوش از سر یونگی پرونده بود
انگشت هاش بی اختیار روی کلاویه های پیانو جوری با ظرافت و عشق میرقصیدن و نت هارو میگذروندن که انگار در حال رقص با پسرک روبه رویش هستند و چشمانش محو در افقه بدن ظریف جیمین بودند
جونگکوک و جیمین درحال رقصیدن بودند که ناگهانی پسری جاش رو با جونگکوک عوض کرد و با جیمین ادامه ی رقص رو رفت
جیمین وقتی پسر همراهش رو دید لبخندی زد
یونگی و تهیونگ وقتی دیدند اونا هماهنگ میرقصند اهنگ رو متوقف نکردند و جونگکوک هم با اینکه یه قریبه پارتنر رقصشو دزدیده بود ولی اروم نشست و شروع به نواختن گیتارش کرد
رقص تموم شد
جیمین با شوق پسر قریبه یعنی دوست جدیدش هوسوک رو به جمع معرفی کرد
پارت۱۹
کمی بعد یونگی رسید و با دیدن جو سنگین متعجب شد
یونگی: سلام، ببخشید دیر کردم
در حال که با تهیونگ دست میداد گفت
یونگی: اتفاقی افتاده؟ جو خیلی...
_چیز خاصی نیست
بعد معرفی شدن یونگی به جمع و بالعکس معرفی شدن جمع به یونگی
یونگی حواسش به پیانوی گوشه ی محوطه جمع شد و با ذوق رفت نشست پشت پیانو
تهیونگ با کنایه گفت
_تشکر لازم نیست، وظیفه بوده پیانورو برای اقا بیاریم اینجا
یونگی: ممنون شازده
_به درخواست جونگکوک بود وگرنه عمرا همچین ساز سنگینی رو دوباره بع این بالا میفرستادم، کارگرایی که حملش کردن پول خونِ باباشونو گرفتن ازم
جونگکوک به خاطر این محبت تهیونگ خوشحال شد و پسرا به خاطر این توجه تهیونگ به جونگکوک سوتی زدند
+خسیس بازی در نیار دیگه. بلند شو بلند شو خودتم باید ساز بزنی
_جونگکوکککک بزار یکم دیگه
+تهیونگگگگ بلند شو دیگه
جونگکوک بلند شد و گیتارش رو از تو کیس دراورد و نشست روی صندلی و منتظر شد تا تهیونگ هم ویولنش رو به دست بگیره
سه نفر اماده ی نواختن بودن که جیمین درخواست اهنگی رو کرد و خواست تا جونگکوک سازش رو کنار بزاره و بیاد تا باهم برقصن
تهیونگ و یونگی شروع به نواختن کردن و جیمین و جونگکوک رقص دو نفره اشون رو شروع کردن
یونگی اولین بار نبود که رقص باله رو میدید
بار ها نوازنده ی اجراهای معروف و بهترین بالرین ها بود اما این پسرک زیبا هوش از سر یونگی پرونده بود
انگشت هاش بی اختیار روی کلاویه های پیانو جوری با ظرافت و عشق میرقصیدن و نت هارو میگذروندن که انگار در حال رقص با پسرک روبه رویش هستند و چشمانش محو در افقه بدن ظریف جیمین بودند
جونگکوک و جیمین درحال رقصیدن بودند که ناگهانی پسری جاش رو با جونگکوک عوض کرد و با جیمین ادامه ی رقص رو رفت
جیمین وقتی پسر همراهش رو دید لبخندی زد
یونگی و تهیونگ وقتی دیدند اونا هماهنگ میرقصند اهنگ رو متوقف نکردند و جونگکوک هم با اینکه یه قریبه پارتنر رقصشو دزدیده بود ولی اروم نشست و شروع به نواختن گیتارش کرد
رقص تموم شد
جیمین با شوق پسر قریبه یعنی دوست جدیدش هوسوک رو به جمع معرفی کرد
۱۲.۶k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.