.....سناریو :)
وقتی مافیا هستن با هم دوستید و یه روز که داشتند با دشمناشون مبارزه میکردن ا.ت تیر میخوره و میمیره
⋆
نامجون
بدنتو میگیره تو بغلش و با دستای لرزون سرتو به سینش فشار میده
نامی: انتقامتو میگیرم......قول میدم
سریع بدنتو میبره جای امن و به دشمناش شلیک میکنه و وقتی کل محوطه خالی از انسان زده شد بدنت براید بغل میکنه و به سمت نا معلومی میره
⋆
جین
اولی باورش نمیشه و مدام تکونت میده اما خونی که از شونه چپت میومد اینقدری شده بود که تمام لباسات خونی شده بود
لباشو میزاره رو لبات و شروع میکنه گریه کردن
جین: عاشقتم....نرو خواهش میکنم(گریه شدید)
⋆
یونگی
به کسی که بهت تیر زده نگاه میکنه و تو یه ثانیه چند تا گلوله تو سرش خالی میکنه و هرکی دم دستش میاد رو میکشه چه دشمن چه هم رزم و بعد بیجون میاد سمتت و تا بهت نزدیک میشه ناخودآگاه زانو میزنه و اسمتو فریاد میکشه
یونگی: ا،تتتتتتتتتتتتتت......تو تو اجازه نداشتی بی من بریا من هنوز به احساسم اعتراف نکرده بودم لعنتی
شروع میکنه زدن چک تو گوشت که ناامید سرشو میزاره رو سینت و گریه میکنه
⋆
جیهوپ
میشینه کنارتو و بغلت میکنه....بعد از نیم ساعت گریه که همه دسته مردن دشمن میاد سمت جیهوپ و میخواد دوباره به ا.ت تیر بزنه که جیهوپ سپر بدن مرده ا.ت میشه و هفتا تیر توی کمرش میخوره
هوبی: اخخخخخخخ ......ای ا.ت من.....دارم میام پیشت(بالا اوردن خون)
جیهوپ با بیجون ترین حالت برمیگرده سمت دشن و تو یه ثانیه همشون رو خلاص میکنه و اسلحه رو میزاره رو قلبش و همزمان با لبخندش به تو خودشو میکشه
⋆
جیمین
بدنتو براید بغل میکنه و شروع میکنه دویدن و اصلا هم به چپش نیست که خودشم گلوله میخوره تو رو میرسونه به هلیکوپتر و دستور میده برت گردنن و با همون بدن خونی به ادامه مبارزه میپردازه با فرق اینکه آخرش با یاد تو میمیره و تو بعد از ده روز که حالت خوب میشه تو مراسم ختمش شرکت میکنی
⋆
تهیونگ
ا.تتتتتتتتتتت.....ا.ت ا.ت خوبی
ا.ت: ته...تهیو.....نگ
تهیونگ: ح..حرف نزن منو نگاه کن.......ا.ت چشماتو باز نگه دار(ترکیدن بغض)گفتم...هق گفتم بیدار باش لعنتی با توعممم
با شل شدن گردنت میره توی شک و با دستای لرزون نبضتو میگیره و میفهمه برا همیشه از دستت داده...لبتو محکم کیس میره
تهیونگ: ا.ت قسم میخورم....انتقامتو میگیرم....حتی اگه بمیرم
⋆
جونگکوک
کنارش بودی که وقتی تیر خوردی میگیرت و تو چشمات نگاه میکنه
کوک: ا.ت ا.ت خوبی؟
ا.ت: خوبم...یکم درد میکنه
کوک: ن...نه تو نباید....نه...ا،تتتتتتتتتتتتت(داد)
اما ا.ت مرده بود و بدن بیجونش تو بغل کوک بود
کوک بدنتو اروم روی زمین میزاره و تا میتونه تیر میزنه و وقتی یکم اوضاع آورم شد کنارت با یه نیشخند میشینه و گریه عصبی میکنه....ادامه در کامنتا
۴۰💗
#سناریو
#بی_تی_اس
#سناریو_بی_تی_اس
⋆
نامجون
بدنتو میگیره تو بغلش و با دستای لرزون سرتو به سینش فشار میده
نامی: انتقامتو میگیرم......قول میدم
سریع بدنتو میبره جای امن و به دشمناش شلیک میکنه و وقتی کل محوطه خالی از انسان زده شد بدنت براید بغل میکنه و به سمت نا معلومی میره
⋆
جین
اولی باورش نمیشه و مدام تکونت میده اما خونی که از شونه چپت میومد اینقدری شده بود که تمام لباسات خونی شده بود
لباشو میزاره رو لبات و شروع میکنه گریه کردن
جین: عاشقتم....نرو خواهش میکنم(گریه شدید)
⋆
یونگی
به کسی که بهت تیر زده نگاه میکنه و تو یه ثانیه چند تا گلوله تو سرش خالی میکنه و هرکی دم دستش میاد رو میکشه چه دشمن چه هم رزم و بعد بیجون میاد سمتت و تا بهت نزدیک میشه ناخودآگاه زانو میزنه و اسمتو فریاد میکشه
یونگی: ا،تتتتتتتتتتتتتت......تو تو اجازه نداشتی بی من بریا من هنوز به احساسم اعتراف نکرده بودم لعنتی
شروع میکنه زدن چک تو گوشت که ناامید سرشو میزاره رو سینت و گریه میکنه
⋆
جیهوپ
میشینه کنارتو و بغلت میکنه....بعد از نیم ساعت گریه که همه دسته مردن دشمن میاد سمت جیهوپ و میخواد دوباره به ا.ت تیر بزنه که جیهوپ سپر بدن مرده ا.ت میشه و هفتا تیر توی کمرش میخوره
هوبی: اخخخخخخخ ......ای ا.ت من.....دارم میام پیشت(بالا اوردن خون)
جیهوپ با بیجون ترین حالت برمیگرده سمت دشن و تو یه ثانیه همشون رو خلاص میکنه و اسلحه رو میزاره رو قلبش و همزمان با لبخندش به تو خودشو میکشه
⋆
جیمین
بدنتو براید بغل میکنه و شروع میکنه دویدن و اصلا هم به چپش نیست که خودشم گلوله میخوره تو رو میرسونه به هلیکوپتر و دستور میده برت گردنن و با همون بدن خونی به ادامه مبارزه میپردازه با فرق اینکه آخرش با یاد تو میمیره و تو بعد از ده روز که حالت خوب میشه تو مراسم ختمش شرکت میکنی
⋆
تهیونگ
ا.تتتتتتتتتتت.....ا.ت ا.ت خوبی
ا.ت: ته...تهیو.....نگ
تهیونگ: ح..حرف نزن منو نگاه کن.......ا.ت چشماتو باز نگه دار(ترکیدن بغض)گفتم...هق گفتم بیدار باش لعنتی با توعممم
با شل شدن گردنت میره توی شک و با دستای لرزون نبضتو میگیره و میفهمه برا همیشه از دستت داده...لبتو محکم کیس میره
تهیونگ: ا.ت قسم میخورم....انتقامتو میگیرم....حتی اگه بمیرم
⋆
جونگکوک
کنارش بودی که وقتی تیر خوردی میگیرت و تو چشمات نگاه میکنه
کوک: ا.ت ا.ت خوبی؟
ا.ت: خوبم...یکم درد میکنه
کوک: ن...نه تو نباید....نه...ا،تتتتتتتتتتتتت(داد)
اما ا.ت مرده بود و بدن بیجونش تو بغل کوک بود
کوک بدنتو اروم روی زمین میزاره و تا میتونه تیر میزنه و وقتی یکم اوضاع آورم شد کنارت با یه نیشخند میشینه و گریه عصبی میکنه....ادامه در کامنتا
۴۰💗
#سناریو
#بی_تی_اس
#سناریو_بی_تی_اس
۲۱.۰k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.