از در بالا رفتم

از در بالا رفتـم

پلـه ها را بـاز کردم

لباس خوابم را خواندم

دکمه های دعایم را بستم

ملافـــه های را خاموش کردم

چراغ خواب را روی سرم کشیدم

آخ...

از دیشب که مرا بوسیده ای

همه چیز را قاطی کرده ام.



بروس لنسکی*
دیدگاه ها (۲)

در یک مهمانییک خیابانیا حتی یک مغازهچرا برحسب اتفاقما جایی ب...

می توانستم فراموشت کنم،اما نشدزندگی یعنی همین،جبری به نام اخ...

بعضی آدم ها باران را احساس می کنندبقیه فقط خیس می شوندباب ما...

ترسیده ای؟ از که؟از جهان؟ من جهانتاز...

پارت چهلاونیکس:خوبی فداتشم؟اوهوماونیکس:چیزی میخوای برات بیار...

#شب_خاص Part 24محافظت کنم...و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط