پارت36
پارت36
7برادر ناتنی
منم رفتم ارایشمو کردم و لباسمو پوشیدم
که دیدم ربع ساعت از شروع مجلس گذشته
وقتی رفتم پایین با موجی از جمعیت روبر شدم
که 80درصد اونا دوستای من بود و با دیدن
من جیغ و سوت کشیدن رفتیم توی جایگاه
مشخص و تولدو برگذار کردیم و همه کادو
هاشون رو دادن و این تولد به خیر و خوشی
گذشت البته اگه هیزی مردا رو فاکتور نگیریم
شب رو مث جنازه خوابیدم و وقتی از خواب
بیدار شدم دیدم صدای داد و بیداد میاد
رفتم پایین که جین رو به جیمین داد زد
جین : ....
(پایان پارت36)
7برادر ناتنی
منم رفتم ارایشمو کردم و لباسمو پوشیدم
که دیدم ربع ساعت از شروع مجلس گذشته
وقتی رفتم پایین با موجی از جمعیت روبر شدم
که 80درصد اونا دوستای من بود و با دیدن
من جیغ و سوت کشیدن رفتیم توی جایگاه
مشخص و تولدو برگذار کردیم و همه کادو
هاشون رو دادن و این تولد به خیر و خوشی
گذشت البته اگه هیزی مردا رو فاکتور نگیریم
شب رو مث جنازه خوابیدم و وقتی از خواب
بیدار شدم دیدم صدای داد و بیداد میاد
رفتم پایین که جین رو به جیمین داد زد
جین : ....
(پایان پارت36)
۵.۴k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.