پس رفتم سراغش. در کمال ناباوری و تعجب ماشین توی پارکینگ پ
پس رفتم سراغش. در کمال ناباوری و تعجب ماشین توی پارکینگ پارک شده بود...!!
خدای من ، من مطمئنم دیروز ماشین توی کوچه بود ولی الان...
فرصت فکر کردن به این موضوعات رو نداشتم شاید اشتباه میکردم!
بعد از چهار ساعت رانندگی بی وقفه توی این جاده های شلوغ رسیدم بیمارستان.
وقتی پیاده شدم لرز عجیبی به تنم افتاد تازه ، یادم افتاد فصل زمستونه و برای اومدن به شمال باید ، لباس گرم میپوشیدم ، شایدم این لرزش به خاطر خبر هایی بود که توی بیمارستان منتظرم بود...
................................
توی یک ثانیه سرمای بدنم رو فراموش کردم و فقط به سمت در بیمارستان دویدم.
وقتی وارد بیمارستان شدم لرزش بدنم بیشتر شد! نمیدونم این لرزش به خاطر سرما بود ، یا به خاطر استرس ؟
وقتی وارد بیمارستان شدم گیج شده بودم ، نمیدونستم باید چیکار کنم یا پیش کی برم ؟! فقط راه میرفتم و داشتم به این فکر میکردم پیش کی برم...
خدای من ، من مطمئنم دیروز ماشین توی کوچه بود ولی الان...
فرصت فکر کردن به این موضوعات رو نداشتم شاید اشتباه میکردم!
بعد از چهار ساعت رانندگی بی وقفه توی این جاده های شلوغ رسیدم بیمارستان.
وقتی پیاده شدم لرز عجیبی به تنم افتاد تازه ، یادم افتاد فصل زمستونه و برای اومدن به شمال باید ، لباس گرم میپوشیدم ، شایدم این لرزش به خاطر خبر هایی بود که توی بیمارستان منتظرم بود...
................................
توی یک ثانیه سرمای بدنم رو فراموش کردم و فقط به سمت در بیمارستان دویدم.
وقتی وارد بیمارستان شدم لرزش بدنم بیشتر شد! نمیدونم این لرزش به خاطر سرما بود ، یا به خاطر استرس ؟
وقتی وارد بیمارستان شدم گیج شده بودم ، نمیدونستم باید چیکار کنم یا پیش کی برم ؟! فقط راه میرفتم و داشتم به این فکر میکردم پیش کی برم...
۴.۹k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.