p

(p2)
................
_ا.تتتتت...چرا باباش قهر کردی...هاااا
+گفتم که دیگه دوست ندارم باهاش دوست باشم.....
¤قضیه هانول وا.ت اینه که هانول با ا.ت دوسته ....هانول از اول هم بخاطر این که ا.ت درسش خوبه باهاش بوده.....ا.ت ی روز میخواد بره پیشه هانول که می‌شنوه هانول میگه....
*نه بابا دختره هر*زه .....چون درسش خوبه باهاش....اون بچه خانواده جئون نیست( خانواده جئون خیلی معروفند و پول دار) به فرزند خوندگی گرفتنش....هر*زه ..هه....
¤هانول به کوک زنگ میزنه و میگه که ا.ت باهاش سر هیچی قهر کرده .....
_چرا سر هیچی باهاش قهری هاااا....ا.ت اعصابمو خراب نکن(نکته کوک خیلی روی ا.ت قیرتیه و کتر اشتباهی بکنه کوک تنبیهش میکنه... نه اون تنبیه هاااا😈استغفرالله....مثلا گوشی شو میگیره نمیزار با دوستاش بره بیرون و......)
_ا.تتت درو باز کن(داد)
÷چیشده کوک
_ا.ت خانم با دوستش سره هیچی قهر کرده....
÷ای خدااا کوک....دوست خودشه تو چیکار داری ولش کن...
_مامان....
÷ولش کن... دوست نداره باهاش دوست باشع...تو دخالت نکن...
_هییی ..باشه....ا.ت خانم بعدن کارت دارم....
ویو ا.ت:
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
.
.
.
.
امممم حمایت کنید خوببب🥺
باشععع...
#فیک#فیکشن #وانشات