p

(p1)
"جدای ناپذير"
□○□○□○□○□
ا.ت ویو: سلام من ا.تم ۱۶سالمه.....آدمه خوشحالیم ولی یچیزی توی زندگیمه....من بچه این خانواده نیستم من لی اتم ....وقتی ۱۲ سالم بود پدرو مادرم رو گم کردم و توی خیابون ها گمشده همش تقصیر اون ...اون ....سورملینا ست...اون خواهرمه.....اون تا جایی که یادمه به من حسودی می‌کرد با این که ۳ سال از من بزرگ تره ...من اون موقع ادرسه خونه مون رو بلد نبودم هیچی...هیچی رو بلد نبودم... وقتی با مامان و بابام رفته بودیم خرید سورملینا بهم گفت بیا قائم باشک بازی کنیم منم قبول کردم اما اون منو ول کرد و توی ی خیابون گم شدم و وقتی توی خیابون میچرخیدم بابام یهنی جئون جی وون منو پیدا کرد وبرد خونه خودش مامانم جئون هیونگ وی با من مهربونه ی داداشم دارم که باهام مهربونه اسمش جئون جانگ کوک......
■●■●■●■●■●■
(علامت ا.ت+ ،علامت کوک _،
علامت جی وون ×علامت هیونگ وی÷، علامت راوی¤)
_ ا.تتتتت......ا.تتتتت....ا.تتتتت
+بلهههههههههههههه
_ کجای تو....
÷چهتونه...خونه رو گذاشتین روی سرتون
_از ا.ت بپرس
+ععع..عع..مامان کوک منو اذیت میکنه...
÷پچه ها آرام باشید ....باشههههههه
+_ چشممم....
+بگو ...چیکار داشتی
_هااا..اها هانول( دوست ا.ت) زنگ زد
+چرا بتو زنگ زد
_ همین دیگه چرا جوابشو نمیدی( یکم عصبی )
+اووووو....اصلا دوست منه....تو چرا حرص میخوری...هاااا
_خوب....خوببب..
+دوستش داری
_ جانان نهههه بابا.....بخاطر این که ...قضیه رو برام گفت....چرا باهاش قهر کردی....
+چون ازش بدم میاد.....حالاهم برووو
¤ا.ت در رو روی کوک بست...کوک هی در می‌زد و ا.ت رو صدامیان و می‌گفت چرا باهاش قهر رفتی....

ویو کوک:
●■●■●■●■●■●■
تا پارت بعد حمایت کنید....
من پیچ قبلیم پاک شد...

#‌‌‌فیک
#فیکشن
دیدگاه ها (۵)

(p2)................_ا.تتتتت...چرا باباش قهر کردی...هاااا+گف...

(p3)▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎_باشع...ا.ت بعدن باهات کار دارم...ویو ا.ت:اخ...

(p2)_________ا.ت ویو:پدر صگ این آلارم...ایششش...وایسا ساعت چ...

(p1)________های من مین ا.تم ۱۸سالمه و ساله آخر دبیرستانم ......

⁵⁴چند دقیقه بعد جونگکوک خیلی حالش بد بود و احساس کرد قلبش نم...

"سرنوشت "p,18...ویو کوک ۵ ساعت بعد ساعت ۱ ظهر *.ا/ت روی صندل...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط