چند پارتی از شوگا:
چند پارتی از شوگا:
وقتی فکر میکنه که....p2(پارت آخر)
وقتی به شخصی که بهم اون سیلی دردناک رو زده بود نگاه کردم دلم ریخت...اون ...اون شوگا بود...چطور دلش اومد ؟! اصن چرا...اون...اون کمتر از گل هم بهم نمیگفت
بهت زده بهش خیره شدم
-به من خیانت میکنی!!!!(عربده)
....
-جواب منو بدههه!
(اشک تو چشمات جمع شد و دیویدی سمت در فرودگاه ، با تمام توان میدویدی اینقدر که اصن فراموش کردی با ماشین اومدی و فقط به سمت خونه میدویدی
شوگا که از عصبانیت عرق کرده بود و موهاش خیس شده بود خواست بیاد دنبالت که مینسو دستشو گرفت
∆چرا خواهرمو زدی...(با ناراحتی)
چی؟!
∆میگم چرا خواهرمو زدی!!!(این دفعه با عربده)
ا.ت....خواهرته؟!
∆پس چی فکر کردی لعنتی..فک کردی ا.ت از اون هرز*ه هاست ؟! از اونایی که بهت خیانت کنه؟!(عربده و گریه)
شوگا زبونش بند اومده بود و فقط ی جمله تو ذهنش هعی اِکو میشد ... من چیکار کردم
بدون این که بفهمه سریع رفت سمت ماشین و روشنش کرد
با فکر کردن به کاری که باهات کرده میخواست سرشو بکوبه به شیشه ، اون کاری که باهات کرده بود ، اون حرفایی که بهت زده بود...دیوونش میکرد همینطور گاز ماشینو گرفته بود و میرفت که تو رو دید داری میدویی ماشینو سریع نگه داشت و پیاده شد و دوید سمتت
ـا.تتتت ... ! ا.تتتت وایسا ا.ت وایسااا
(همینطور داشتی میدویدی و گریه میکردی که یکی از پا هتا گیر میکنه به اون یکی پات و مییفتی زمین و همین اتفاق باعث میشه که شوگا بهت برسه)
-ا.ت!!!(نفس نفس زنان)ا.ت...حالت خوبه (بغلت میکنه و سرت رو نوازش میکنه ولی تو هنوز داری گریه میکنی)
- ببخشید خوشگلم...ببخشید ...من چیکار کردم...
+چرا..هق..هق چرا اون حرفی زدی ...من چرا باید به تنها کسی که عاشقشم خیانت کنم...هق..هق
ببخشید خوشگلم ... حالا بیا بریم خونه
(براید استایل بغلت کرد و رفتین سمت ماشین)
(درحال رفتن به سمت خونه)
شوگا...تو...تو هنوز دوسم داری؟!(با بغص)
-بیخود ترین سوال که ممکن بود بپرسی همین بود
ا.ت من تو رو از کل زندگیم بیشتر دوست دارم...3>
"the end"
وقتی فکر میکنه که....p2(پارت آخر)
وقتی به شخصی که بهم اون سیلی دردناک رو زده بود نگاه کردم دلم ریخت...اون ...اون شوگا بود...چطور دلش اومد ؟! اصن چرا...اون...اون کمتر از گل هم بهم نمیگفت
بهت زده بهش خیره شدم
-به من خیانت میکنی!!!!(عربده)
....
-جواب منو بدههه!
(اشک تو چشمات جمع شد و دیویدی سمت در فرودگاه ، با تمام توان میدویدی اینقدر که اصن فراموش کردی با ماشین اومدی و فقط به سمت خونه میدویدی
شوگا که از عصبانیت عرق کرده بود و موهاش خیس شده بود خواست بیاد دنبالت که مینسو دستشو گرفت
∆چرا خواهرمو زدی...(با ناراحتی)
چی؟!
∆میگم چرا خواهرمو زدی!!!(این دفعه با عربده)
ا.ت....خواهرته؟!
∆پس چی فکر کردی لعنتی..فک کردی ا.ت از اون هرز*ه هاست ؟! از اونایی که بهت خیانت کنه؟!(عربده و گریه)
شوگا زبونش بند اومده بود و فقط ی جمله تو ذهنش هعی اِکو میشد ... من چیکار کردم
بدون این که بفهمه سریع رفت سمت ماشین و روشنش کرد
با فکر کردن به کاری که باهات کرده میخواست سرشو بکوبه به شیشه ، اون کاری که باهات کرده بود ، اون حرفایی که بهت زده بود...دیوونش میکرد همینطور گاز ماشینو گرفته بود و میرفت که تو رو دید داری میدویی ماشینو سریع نگه داشت و پیاده شد و دوید سمتت
ـا.تتتت ... ! ا.تتتت وایسا ا.ت وایسااا
(همینطور داشتی میدویدی و گریه میکردی که یکی از پا هتا گیر میکنه به اون یکی پات و مییفتی زمین و همین اتفاق باعث میشه که شوگا بهت برسه)
-ا.ت!!!(نفس نفس زنان)ا.ت...حالت خوبه (بغلت میکنه و سرت رو نوازش میکنه ولی تو هنوز داری گریه میکنی)
- ببخشید خوشگلم...ببخشید ...من چیکار کردم...
+چرا..هق..هق چرا اون حرفی زدی ...من چرا باید به تنها کسی که عاشقشم خیانت کنم...هق..هق
ببخشید خوشگلم ... حالا بیا بریم خونه
(براید استایل بغلت کرد و رفتین سمت ماشین)
(درحال رفتن به سمت خونه)
شوگا...تو...تو هنوز دوسم داری؟!(با بغص)
-بیخود ترین سوال که ممکن بود بپرسی همین بود
ا.ت من تو رو از کل زندگیم بیشتر دوست دارم...3>
"the end"
۳.۸k
۱۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.