فیک جونگکوک: اتاق۳۱۱
فیکجونگکوک: اتاق۳۱۱
part³⁷
+ممنونم
مَرد:خواهش میکنم خانم
مَرد:راستی خودمو معرفی نکردم من پارک چولسو ام
+از آشنایی باهاتون خوشبختم آقای پارک، من کیم چهمین ام
چولسو: چولسو صدام کن اقا،پارک اینا رو ول کن
+اعم باشه ولی فکر نکنم دیگه همو ببینم
چولسو: چرا همچین فکری کردی؟ شاید دیدیم کی خبر داره
+متوجه نمیشم
چولسو: ولش کن
+بابت کمکی که بهم کردید ممنونم
چولسو: خواهش میکنم خانم زیبا
(چهمین میره سمت در تا بره ولی چولسو دست چهمین رو میگره)
چولسو: نرو
(چهمین دستش رو از دست چولسو میکشه)
+چرا؟
چولسو: منظورم اینکه بیرون خطرناکه نرو
+چرا خطرناکه؟
چولسو: دوستی که بهت گفتم یه گانگستره و آدم خیلی خطرناکیه بهتره که نری بیرون
+دوست گانگسترت بی دلیل به آدما آسیب میزنه؟
چولسو: اگه دشمنش باشه بلای خیلی بدی سرش میاره
+به احتمال زیاد دوست گانگسترت ازت دل خوشی نداره که بهت تیراندازی کرده
چولسو:یکم باهم به مشکل خوردیم
+پس اگه منو پیش تو نبینه کاری بهم نداره
چولسو: به احتمال ۹۰درصد اره
+ازت ممنونم که کمکم کردی
ویو چهمین
از اتاق رفتم بیرون
مَرد رو روی زمین دیدم
اصلا دلم برای مَرده نمیسوزه
حقشه که این بلا سرش اُمده
مطمعنم که من اولین قربانیش نبودم
از بله هارفتم پایین
میچا، کانگدا رو پیدا نکردم
هرچقدر که دنبالشون کشتم نبودن
ترسیدم که یه وقت بلای سر میچا اُمده باشه
سریع رفتم پیش نگهبان اونجا و ازشون پرسیدم که میچا ، کانگدا کجان
و گفتن که نمیدونن
رفتم پیش یکی از کارکنان اونجا و بهم گفت که میچا، کانگدا پیش هماَن
اصلا فکرشو نمیکردم که میچا، کانگدا باهم باشن
ولی گفتم یهوقت میچا، کانگدا مست نیستند برای همین تصمیم گرفتم که برم خونه
رَفتم پالتوم رو برداشتم پوشیدم و کیفم رو برداشتم و از بار بیرون اُمدم
دَم بار منتظر تاکسی بودم تا بیاد
بخاطر اینکه دَم بار بودم هی ماشین وایساد و هی میادن پیشم
تصمیم گرفتم برم پشت بار منتظر تاکسی وایسم پشت بار خلوت تره
رفتم پشت بار و منتظر تاکسی بودم که صدای داد فریاد مَردی رو از توی کوچه بَغلی بار شنیدم
کامل نرفتم توی کوچه و فقط یه کوچولو داخل کوچه رو نگاه کردم ببینم کسی چیزی نیاز داره یا نه
که دیدن همون مَرده که کمکم کرد چولسو از شر اون مَرد خلاص شم رو دارن کتک میزنن
چندتا مَرد هیکلی بزرگ ریختن روی شر چولسو دارن کتکش میزنن
میدونم از پسشون برنمیام و ممکنه منو بزنن گوشیم رو در آوردم و شروع کردن به فیلم گرفتن تا بعدا نشون پلیس بدم
چولسو بهم کمککرد منم باید کمکش رو جبرانکنم
داشتم با گوشیم فیلم میگرفتم
چولسو رو خیلی بد داشتن کتک میزدن
داشتم با گوشیم فیلم میگرفتم که...
part³⁷
+ممنونم
مَرد:خواهش میکنم خانم
مَرد:راستی خودمو معرفی نکردم من پارک چولسو ام
+از آشنایی باهاتون خوشبختم آقای پارک، من کیم چهمین ام
چولسو: چولسو صدام کن اقا،پارک اینا رو ول کن
+اعم باشه ولی فکر نکنم دیگه همو ببینم
چولسو: چرا همچین فکری کردی؟ شاید دیدیم کی خبر داره
+متوجه نمیشم
چولسو: ولش کن
+بابت کمکی که بهم کردید ممنونم
چولسو: خواهش میکنم خانم زیبا
(چهمین میره سمت در تا بره ولی چولسو دست چهمین رو میگره)
چولسو: نرو
(چهمین دستش رو از دست چولسو میکشه)
+چرا؟
چولسو: منظورم اینکه بیرون خطرناکه نرو
+چرا خطرناکه؟
چولسو: دوستی که بهت گفتم یه گانگستره و آدم خیلی خطرناکیه بهتره که نری بیرون
+دوست گانگسترت بی دلیل به آدما آسیب میزنه؟
چولسو: اگه دشمنش باشه بلای خیلی بدی سرش میاره
+به احتمال زیاد دوست گانگسترت ازت دل خوشی نداره که بهت تیراندازی کرده
چولسو:یکم باهم به مشکل خوردیم
+پس اگه منو پیش تو نبینه کاری بهم نداره
چولسو: به احتمال ۹۰درصد اره
+ازت ممنونم که کمکم کردی
ویو چهمین
از اتاق رفتم بیرون
مَرد رو روی زمین دیدم
اصلا دلم برای مَرده نمیسوزه
حقشه که این بلا سرش اُمده
مطمعنم که من اولین قربانیش نبودم
از بله هارفتم پایین
میچا، کانگدا رو پیدا نکردم
هرچقدر که دنبالشون کشتم نبودن
ترسیدم که یه وقت بلای سر میچا اُمده باشه
سریع رفتم پیش نگهبان اونجا و ازشون پرسیدم که میچا ، کانگدا کجان
و گفتن که نمیدونن
رفتم پیش یکی از کارکنان اونجا و بهم گفت که میچا، کانگدا پیش هماَن
اصلا فکرشو نمیکردم که میچا، کانگدا باهم باشن
ولی گفتم یهوقت میچا، کانگدا مست نیستند برای همین تصمیم گرفتم که برم خونه
رَفتم پالتوم رو برداشتم پوشیدم و کیفم رو برداشتم و از بار بیرون اُمدم
دَم بار منتظر تاکسی بودم تا بیاد
بخاطر اینکه دَم بار بودم هی ماشین وایساد و هی میادن پیشم
تصمیم گرفتم برم پشت بار منتظر تاکسی وایسم پشت بار خلوت تره
رفتم پشت بار و منتظر تاکسی بودم که صدای داد فریاد مَردی رو از توی کوچه بَغلی بار شنیدم
کامل نرفتم توی کوچه و فقط یه کوچولو داخل کوچه رو نگاه کردم ببینم کسی چیزی نیاز داره یا نه
که دیدن همون مَرده که کمکم کرد چولسو از شر اون مَرد خلاص شم رو دارن کتک میزنن
چندتا مَرد هیکلی بزرگ ریختن روی شر چولسو دارن کتکش میزنن
میدونم از پسشون برنمیام و ممکنه منو بزنن گوشیم رو در آوردم و شروع کردن به فیلم گرفتن تا بعدا نشون پلیس بدم
چولسو بهم کمککرد منم باید کمکش رو جبرانکنم
داشتم با گوشیم فیلم میگرفتم
چولسو رو خیلی بد داشتن کتک میزدن
داشتم با گوشیم فیلم میگرفتم که...
۵.۶k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.