ادامه ی پارت

ادامه ی پارت 4
_من سال ها قبل این حستو تجربه کردم
_سعید
+جان
_اونایی ک کنارتن رفیقاتن؟
+اره واسه چی میپرسی
_هیچی سوال شد واسم
+رسیدیم خانوم زمان خیلی سریع از دستت در میره الان ساعت سه نصف شبه ها
_از بس خوبم زمان زود میگذره
+اون که صد درصد فسقلی
_چی گفتی؟
+فینگیلی، فسقلی و بقیه ی مخلفات.
افتادم دنبالش تا داخل دانشگاه.
_خداروشکر الان داخلیم وگرنه پوستتو میکندم
+ببینم و تعریف کنیم فینگیلی
_خدایا
+شبت خش فسقلی
_هوففف شبت خش
بهترین شب زندگیم بودددد از شدت ذوق ب زور خوابم برد
پایان پارت4
نظرتون برام خیلی مهمه بگین لطفا🙏🏻🙏🏻
دیدگاه ها (۰)

پارت 5شیدا با لگد منو از خواب بیدار کرد _وحشی مگ داری کشتی م...

پارت6~اره راحیلم قویه ولی وای ب روزت اگ یه تار مو ازش کم بشه...

پارت4...... "عشق خیالی من" ساعت هفت از خواب بلند شدم. ب...

پارت 3.... "عشق خیالی من" (اینو یادم رفت بگم بتون ما دنبال ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط