🎀💕•عشق لجباز•💕🎀
🎀💕•عشق لجباز•💕🎀
#part_58
#رها
نشستم رو صندلی و یهو یه گله آدم ریختن سرم
پووووف داشتن کلافم میکردن سه ساعت زیر دستشون بودم و تو این سه ساعت همش داشتن میمالوند تو صورتم😒😂
بابا مگه من چقد زشتم اهههه😂
بعد از چند مین ولم کردن و گفتن:بالاخره میکاپت تموم شد
چشم غره ای کردم😒 و رفتم که خودمو تو اینه نگاه کنم
ویییییییی چه ناز شدم من بخورم خودمو
آرایشم نه خیلی زیاد بود نه خیلی کن لایت و خوشگل بود🤩😍
رفتم دیدم میکاپ نازی هم تموم شده بود آرایش نازی یکم تیره بود ولی خیلی بهش میومد جیگر شده بود😻😘
چشم چرخوندم دیدم فریال نیست🤨
رها:طراوت فریال کوش🤔
طراوت : بردنش تو اون اتاق🤫😜
رها:من برم ببینمش🤩
طراوت:هوی هوی نمیشه که قرنطینس اون تو تا کارش کامل تموم شه😉
رها:ایششششش باشه بابا😒
ساعت و نگاه کردم ۱۱بود
رها:چه زود کارمون تموم شد😄
طراوت :چی چی تموم شد تازه شروع شده شنیونت مونده هنوز 😁😉
رها:مگه من اصن مو دارم که بخام شنیونم کنم
طراوت:تو بشین ببین چی میسازن واست🤩
رفتم نشستم و شروع کردن
انقد که موهامو میکشیدن که دوس داشتم پاشم پامو تا زانو بکنم تو حلقشون ولی خب نمیشد دیگه😒😂
هر چند دیقه یکبار یه بطری تافت خالی میکردن تو حلقم😐😂
چقدر بدم میاد از ارایشگاه😬😐
بیچاره فریال اون الان چه حالی داره😑
ساعت و نگاه کردم۴:۳۰بود چخبرههههه مگههههه
خابم میاد خسته شدم خداااا😒😐
بالاخره تموم شد رفتن عقب رفتم نگاه کردم
یا خدا من که این همه مو نداشتم چه جیگوری شدماااا😜😍
شنیون نیمه باز داشتم و بیشترش باز بود و فر کرده بودنش
طراوت گفت که باید لباسامونم همینجا بپوشیم و بریم
زنگ زدم طاها
...
...
طاها:جانم❤
رها:سلام عشقم💋
طاها:سلام دورت بگردم خوبی؟
رها:نه طاها خیلی خستمم
طاها:الهی بمیرم دیگه وقتی از هفت صب اونجایی بایدم خسته باشی😘😂
رها:متنفرم ازینجاا😒😐
طاها:کارت تموم شده حالا؟
رها:اره یکساعت دیگه شکیب میاد توام بیا دنبالمون
راستی خبر داری از شکیب
طاها:عاره بابا اونم از هفت بیرونه الانم ارایشگاس منم دارم میرم پیشش
رها:باشه عشقم مراقب خودت باش خدافظ
طاها:توام همینطور میبینمت❤
ادامه دارد ... •📕❤•
حمایت کنید🤍🔗❤
#part_58
#رها
نشستم رو صندلی و یهو یه گله آدم ریختن سرم
پووووف داشتن کلافم میکردن سه ساعت زیر دستشون بودم و تو این سه ساعت همش داشتن میمالوند تو صورتم😒😂
بابا مگه من چقد زشتم اهههه😂
بعد از چند مین ولم کردن و گفتن:بالاخره میکاپت تموم شد
چشم غره ای کردم😒 و رفتم که خودمو تو اینه نگاه کنم
ویییییییی چه ناز شدم من بخورم خودمو
آرایشم نه خیلی زیاد بود نه خیلی کن لایت و خوشگل بود🤩😍
رفتم دیدم میکاپ نازی هم تموم شده بود آرایش نازی یکم تیره بود ولی خیلی بهش میومد جیگر شده بود😻😘
چشم چرخوندم دیدم فریال نیست🤨
رها:طراوت فریال کوش🤔
طراوت : بردنش تو اون اتاق🤫😜
رها:من برم ببینمش🤩
طراوت:هوی هوی نمیشه که قرنطینس اون تو تا کارش کامل تموم شه😉
رها:ایششششش باشه بابا😒
ساعت و نگاه کردم ۱۱بود
رها:چه زود کارمون تموم شد😄
طراوت :چی چی تموم شد تازه شروع شده شنیونت مونده هنوز 😁😉
رها:مگه من اصن مو دارم که بخام شنیونم کنم
طراوت:تو بشین ببین چی میسازن واست🤩
رفتم نشستم و شروع کردن
انقد که موهامو میکشیدن که دوس داشتم پاشم پامو تا زانو بکنم تو حلقشون ولی خب نمیشد دیگه😒😂
هر چند دیقه یکبار یه بطری تافت خالی میکردن تو حلقم😐😂
چقدر بدم میاد از ارایشگاه😬😐
بیچاره فریال اون الان چه حالی داره😑
ساعت و نگاه کردم۴:۳۰بود چخبرههههه مگههههه
خابم میاد خسته شدم خداااا😒😐
بالاخره تموم شد رفتن عقب رفتم نگاه کردم
یا خدا من که این همه مو نداشتم چه جیگوری شدماااا😜😍
شنیون نیمه باز داشتم و بیشترش باز بود و فر کرده بودنش
طراوت گفت که باید لباسامونم همینجا بپوشیم و بریم
زنگ زدم طاها
...
...
طاها:جانم❤
رها:سلام عشقم💋
طاها:سلام دورت بگردم خوبی؟
رها:نه طاها خیلی خستمم
طاها:الهی بمیرم دیگه وقتی از هفت صب اونجایی بایدم خسته باشی😘😂
رها:متنفرم ازینجاا😒😐
طاها:کارت تموم شده حالا؟
رها:اره یکساعت دیگه شکیب میاد توام بیا دنبالمون
راستی خبر داری از شکیب
طاها:عاره بابا اونم از هفت بیرونه الانم ارایشگاس منم دارم میرم پیشش
رها:باشه عشقم مراقب خودت باش خدافظ
طاها:توام همینطور میبینمت❤
ادامه دارد ... •📕❤•
حمایت کنید🤍🔗❤
۱۵.۷k
۰۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.