دوست بچگی
#دوست_بچگی
Part: 2
سارام: اخه انگار دشمن قدیمیت رو دیده بودی
کوک: نه بابا
که وسط بحث سارام و کوک صدای زنگ مدرسه به صدا در اومد
ویو کوک
داشتیم حرف میزدیم که صدای زنگ مدرسه به صدا دراومد
کوک: خب کلاس ما کجاست؟
تهیونگ: کلاس ۷/۳ طبقه دوم اولین کلاس
سارام: وایستید خب چجوری بشینیم؟
کوک: این دیگه چه سوالیه تو و تِه بغل هم دردیف سوم و منم با ی نفر دیگه ردیف دوم
تهیونگ: چرا من و سارام با هم بشینیم؟
سارام: چون قدامون نزدیک هم هست
ویو ا.ت
توی حیاط پشتی مدرسه منتظر دوهی بودم تا باهم بریم کلاس که یهو ی نفر از پشت منو ترسوند
ا.ت: مرضض ترسوندیمم
دوهی: قیافت دیدنی بود(جر خورد از خنده 😂)
دوهی سر خودش رو جمع و جور میکنه
دوهی: راستی تو کدوم کلاسی؟
ا.ت: ۷/۳
دوهی: عه منم توی اون کلاسم
و هردمون با ذوق به سمت کلاس راه افتادیم
#Lily
Part: 2
سارام: اخه انگار دشمن قدیمیت رو دیده بودی
کوک: نه بابا
که وسط بحث سارام و کوک صدای زنگ مدرسه به صدا در اومد
ویو کوک
داشتیم حرف میزدیم که صدای زنگ مدرسه به صدا دراومد
کوک: خب کلاس ما کجاست؟
تهیونگ: کلاس ۷/۳ طبقه دوم اولین کلاس
سارام: وایستید خب چجوری بشینیم؟
کوک: این دیگه چه سوالیه تو و تِه بغل هم دردیف سوم و منم با ی نفر دیگه ردیف دوم
تهیونگ: چرا من و سارام با هم بشینیم؟
سارام: چون قدامون نزدیک هم هست
ویو ا.ت
توی حیاط پشتی مدرسه منتظر دوهی بودم تا باهم بریم کلاس که یهو ی نفر از پشت منو ترسوند
ا.ت: مرضض ترسوندیمم
دوهی: قیافت دیدنی بود(جر خورد از خنده 😂)
دوهی سر خودش رو جمع و جور میکنه
دوهی: راستی تو کدوم کلاسی؟
ا.ت: ۷/۳
دوهی: عه منم توی اون کلاسم
و هردمون با ذوق به سمت کلاس راه افتادیم
#Lily
۱.۸k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.