شخصیت ها: سهون-تیفانی-ته یون-اقای کیم
شخصیت ها: سهون-تیفانی-ته یون-اقای کیم
پارت سوم
فردا ان روز
تیفانی :صب رفتم یکم غذا بخرم اخه هیچی از غذای دیروز نمونده بود.چند تا پسر داشتن تهیون و اذیت میکردن ،یه مرد مسن ان جا بود تا دید دارن ته یون اذیت میکنن رفت سمت پسرا اما فرار کردن ته یون خونین و مالین وقتی دیدمش غذا از دستم افتاد زمین به طرف ته یون دویدم بهش گفتم چی شده گفت :مممننن توو پااارک داششتم قدددم مییزددم کهههه کهههه. بهش گفتم نمی خواهد بگی.بلندش کردم تا به بیمارستان ببرمش. دیگه وقت نکردم سر کار برم.
سهون:خیلی دختر خوشگل بود،صداشم بد نبود اما به قیافه اش می امد که فقیر باشه. اهان فهمیدم.
اقای کیم اقای کیم لطفا یک لحظه صبر کنید!!
اقای کیم:چی شده سهون؟
سهون:حالا که اون دختره دیر اومده می خواهید بیرونش کنید؟؟
اقای کیم:همون تیفانی رو میگی.
سهون:اره اره همون.
اقای کیم :احتمالا.
سهون : اقای کیم لطفا بیرونش نکنید.
اقای کیم :چرا؟؟
سهون : هیچی هیچی.فقط می خواستم بگم من پیشنهاد بهتری دارم.
اقای کیم :چه پیشنهادی ؟؟؟
سهون :من خدمتکارمو یه چند وقتی بیرون کردم. یه مدت برای من کار کنه بعد اگه خواستید برگردونینش لطفا اقای کیم.
اقای کیم : برو دنبالش ببرش خونه ات.
سهون :اخ جوننن یعنی چه خوب ممنون اقای کیم.
رفتم سوار بنزم شدم شماره گوشیشو از دفتر اقای کیم برداشتم بهش زنگ زدم ولی جواب نداد.
پارت سوم
فردا ان روز
تیفانی :صب رفتم یکم غذا بخرم اخه هیچی از غذای دیروز نمونده بود.چند تا پسر داشتن تهیون و اذیت میکردن ،یه مرد مسن ان جا بود تا دید دارن ته یون اذیت میکنن رفت سمت پسرا اما فرار کردن ته یون خونین و مالین وقتی دیدمش غذا از دستم افتاد زمین به طرف ته یون دویدم بهش گفتم چی شده گفت :مممننن توو پااارک داششتم قدددم مییزددم کهههه کهههه. بهش گفتم نمی خواهد بگی.بلندش کردم تا به بیمارستان ببرمش. دیگه وقت نکردم سر کار برم.
سهون:خیلی دختر خوشگل بود،صداشم بد نبود اما به قیافه اش می امد که فقیر باشه. اهان فهمیدم.
اقای کیم اقای کیم لطفا یک لحظه صبر کنید!!
اقای کیم:چی شده سهون؟
سهون:حالا که اون دختره دیر اومده می خواهید بیرونش کنید؟؟
اقای کیم:همون تیفانی رو میگی.
سهون:اره اره همون.
اقای کیم :احتمالا.
سهون : اقای کیم لطفا بیرونش نکنید.
اقای کیم :چرا؟؟
سهون : هیچی هیچی.فقط می خواستم بگم من پیشنهاد بهتری دارم.
اقای کیم :چه پیشنهادی ؟؟؟
سهون :من خدمتکارمو یه چند وقتی بیرون کردم. یه مدت برای من کار کنه بعد اگه خواستید برگردونینش لطفا اقای کیم.
اقای کیم : برو دنبالش ببرش خونه ات.
سهون :اخ جوننن یعنی چه خوب ممنون اقای کیم.
رفتم سوار بنزم شدم شماره گوشیشو از دفتر اقای کیم برداشتم بهش زنگ زدم ولی جواب نداد.
۲۵.۵k
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.