نگاه جونگ هی بچه جونگ کوک هست و کوک خبر نداره و و خودت ...

نگاه جونگ هی بچه جونگ کوک هست و کوک خبر نداره و و خودت جونگ هی هم خبر نداره که پدرش هست یه روز که کوک و هرا داشتند پیاده روی میکردن جونگ هی داشته فرار می‌کرده از دست هوسوک تا کتک نخوره ولی اشتباهی برخورد می‌کنه به حرا و می‌خورن زمین کوک به سمتشون میره و کمک هرامی‌کنه تا بلند بشه و کوک چشمش میخوره بهسکت جونگ هی و می‌ره کمکش وقتی میخواست کمکش کنه کوک چشمش میخوره به کبودی های جونگ هی و بعدش میگه چه اتفاقی افتاد جونگ هی چیزی نمیگه و بلند میشه فرار می‌کنه
چند هفته بعد به جانگکوک زنگ میزنم میگن بیاد مدرسه وقتی می‌ره مدرسه میفهمه دخترش دعوا کرده بعد به مدیر میگه پسره رو بیاره و پسره میاد داخل دفتر می‌فهمه همون پسر هصت که چن هفته پیش خورده به هرا از هرا می‌پرسه چرا کتکش زدی هرا میگه میخرم می‌کنه چون مادر ندارم کوک هم کمی ناراحت میشه اما به خاطر این بچه‌اش مادر نداره و بقیه مسخرش میکننن از جونگ هی می‌پرسه چرا باهاش دعوا کردین چیزی نمیگه در همین هین یک مردی میاد داخل و به سمت جونگ هی می‌ره و محکم دستشو می‌کشه طرف خودش و میگه میگه نگفتم دعوا نکن مرد حواسش به اطرافش نبود و جونگ هی بهش میگه بقیه اینجا هستن و مرد نگاهشو میده به اطرافش و متوجه کوک و مدیر میشه و مرد میگه ببخشید که متوجه شماها نشدم مرد دستشو به سمت کوک میگیره و میگه من پارک جیمین هستم پدره جونگ هی و کوک هم دسته جیمین رو محکم میگیره. و میگه جانگکوک هستم پدره هرا
مدیر میگه که بهتر برین رستوران باهام صحبت کنید و کوک هرا با خودش می‌بره به خونه تا شب با آقای پارک صحبت کنن و شب میشه و کوک و هرات میرن به رستوران وقتی میرسن خبری از آقای پارک نیس و میشین تا بیان
وقتی پارک میرسه کوک بلند میشه و احوال پرسی میکنن وقتی میشینن و منتظر گارسون میشن

٨٣تا٩٨خیلی وقت پیش گزارش شده بود من تازه فهمیدم
یه توضیح کوتاه نوشتم
#طبق_قوانین_ویسگون
دیدگاه ها (۲)

فردا شب آپ میشه

فیک ١١

فیک ١٠

فیک ٩

عشقم سادیمی من

black flower(p,299)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط