part 6
part 6
پرش زمانی به صبح
ویو ات
بیدار شدم تو بغل جونگ کوک بودم خیلی خوب خوابیده بود که یهو گشنم شد و با داد جونگ کوک رو بیدار کردم
ات:جونگ کوککک
جونگ کوک:هااا جانم بله چی شده !!
ویو جونگ کوک
همینطور خیلی خوب خوابیده بودم که با داد ات بیدار شدم که صدام کرد یعنی چی شده
ات:گشنمه
جونگ کوک:عاح بیبی باشه الان بیدار میشیم صبحونه حاضر میکنیم
ات:هوفف باشه
از گشادیم پرش زمانی به ساعت ۲
ات:شت جونگ کوک ساعت ۳ باید شرکت باشیم ولی الان ۲ هس
جونگ کوک:خب پاشیم حاضر شیم
ات:خب باشه
ویو ات
رفتم حاضر شدم وبعد ادکلن زدم که جونگ کوک هم ادکلن خواست و ادکلن اونو هم زدم و رفتیم
پدر ات:به به دوتا زیبای خوشگل چطورین
ات:سلا ممنون پدر
جونگ کوک:سلام آقای کیم
پدر ات:خب هردوتون برین اتاق کار ات منو پدر جونگ کوک میایم کار داریم
ات و جونگ کوک باهم:چشم
(رفتن اتاق کار)
تق تق
ات:بیا تو
پدر جونگ کوک و پدر ات:سلام
ات:سلام خوب هستین
جونگ کوک:سلام
پدر جونگ کوک:بشینین کار مهم دارم
پدر ات:خب بچه ها منو آقای جئون جونگ مین تصمیم گرفتیم..................
پرش زمانی به صبح
ویو ات
بیدار شدم تو بغل جونگ کوک بودم خیلی خوب خوابیده بود که یهو گشنم شد و با داد جونگ کوک رو بیدار کردم
ات:جونگ کوککک
جونگ کوک:هااا جانم بله چی شده !!
ویو جونگ کوک
همینطور خیلی خوب خوابیده بودم که با داد ات بیدار شدم که صدام کرد یعنی چی شده
ات:گشنمه
جونگ کوک:عاح بیبی باشه الان بیدار میشیم صبحونه حاضر میکنیم
ات:هوفف باشه
از گشادیم پرش زمانی به ساعت ۲
ات:شت جونگ کوک ساعت ۳ باید شرکت باشیم ولی الان ۲ هس
جونگ کوک:خب پاشیم حاضر شیم
ات:خب باشه
ویو ات
رفتم حاضر شدم وبعد ادکلن زدم که جونگ کوک هم ادکلن خواست و ادکلن اونو هم زدم و رفتیم
پدر ات:به به دوتا زیبای خوشگل چطورین
ات:سلا ممنون پدر
جونگ کوک:سلام آقای کیم
پدر ات:خب هردوتون برین اتاق کار ات منو پدر جونگ کوک میایم کار داریم
ات و جونگ کوک باهم:چشم
(رفتن اتاق کار)
تق تق
ات:بیا تو
پدر جونگ کوک و پدر ات:سلام
ات:سلام خوب هستین
جونگ کوک:سلام
پدر جونگ کوک:بشینین کار مهم دارم
پدر ات:خب بچه ها منو آقای جئون جونگ مین تصمیم گرفتیم..................
۱۳.۲k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.