part 4
part 4
جونگ کوک:من یه لحظه برم بیام
ات:کجا؟
ویو جونگ کوک
رفتم پیش پدر ات و درخواست کردم شب رو ببرم خونه خودم و پدرش هم قبول کرد
جونگ کوک:عام راستی پدرت که منو دید گفت شب بیای خونه من
ات:آخه چرا؟
جونگ کوک:نمیدونم ولی گفت حتما با خودت ببر
ات:ولی من لباس ندارم!
جونگ کوک:لباسای قبلی که داشتی پیش من مونده از اون موقه
ات:جدی؟
جونگ کوک:آره،اوه ساعت ۱۰ شبه پاشو دیگه بریم
ات:هوف باشه
جونگ کوک:آفرین بیبی گرل من قراره خوشبگذره
ات:چیزی گفتی؟!
جونگ کوک:من نه بابا من چیزی نگفتم
خب بچه ها زیادی رو کردم این پارت اصمات نیس و پارت بعدی هس که سعی میکنم الان بزارم☆بوس بوس♡
جونگ کوک:من یه لحظه برم بیام
ات:کجا؟
ویو جونگ کوک
رفتم پیش پدر ات و درخواست کردم شب رو ببرم خونه خودم و پدرش هم قبول کرد
جونگ کوک:عام راستی پدرت که منو دید گفت شب بیای خونه من
ات:آخه چرا؟
جونگ کوک:نمیدونم ولی گفت حتما با خودت ببر
ات:ولی من لباس ندارم!
جونگ کوک:لباسای قبلی که داشتی پیش من مونده از اون موقه
ات:جدی؟
جونگ کوک:آره،اوه ساعت ۱۰ شبه پاشو دیگه بریم
ات:هوف باشه
جونگ کوک:آفرین بیبی گرل من قراره خوشبگذره
ات:چیزی گفتی؟!
جونگ کوک:من نه بابا من چیزی نگفتم
خب بچه ها زیادی رو کردم این پارت اصمات نیس و پارت بعدی هس که سعی میکنم الان بزارم☆بوس بوس♡
۵.۳k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.