بچه ها واقعااا معذرت میخوام واسه تاخیر بجاش

چهار تا پارت میزارم

سرنوشت متصل
Part8
+تهیونگ کیه؟
~هموننن پسره کراش جذاب ددی هات خیلی باحال سکسی.....
+باشهههههه
~گفته برا منم کیک بیار
+وااا مگ دوست دخترشی یا ننشی کلن یه روزه تو رو دیده ها
اوف بگیر بخاب فردا کلی کاری داریم شب خش

روای جونگ کوک
_تهیونگ مگه تو خری رفتی همچین کامنتی گذاشتی
×خب دلم کیک خاست
_حالا بزار یکم اذیت کنیم منم کامنت بزارم به هر حال خیلی ویدیو باحالیه خب کامنت گذاشتم
خب بگیز بخاب

روای رونا و هانا
~رونا رفت بخوابه که منم کم کم میخاستم بخوابم که....
جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ*
+کیر خررر باز چته بزار بخوابم خب
~واییی رونا یچی میگم اروم باش کامنتا و لایکا رفت هوا
+چرا
~چون کوک جونت گفته منم کیک میخام رونا خانوم
+جیغغغغغغغغغغغغغ
~اروممممم باششششش
+ا... ب.. ق... نددد بده
~وای از دست رفت سریع اب قند دادم بهش
+این پسره خلهههه گوشیو خاموش کن و بخواب گود نایت خوابیدم و دیگه به هیچی فکر نکردم صبح پا شدم اماده شدم هانا هم داشت اماده میشد که دزدی کیک گذاشتم داخل کیفم
~رونا رفت ماشین رو روشن کنه منم دزدکی کیک گذاشتم تو کیفم که بدم به تهیونگ سوار ماشین شدیم و رفت به سمت کمپانی رسیدیم و اولین نفر رفتم سمت تهیونگ
×سلام رونا
~سلام اینم کیک
×واییی مرسیییی

روای رونا
سریع رفتم سمت جونگ کوک
_سلام رونا
+سلام بیا اینم کیک
_وای دستت درد نکنه تیکه ای خوردم واو خیلی عالیه خب بریم که یه صحبتی دارم با بچه ها
+باشه
_رفتم توجمع خبببب بچه ها امشب تو کمپانی من پارتی داریم به مناسبت اشنایی با خانوم شیم و جانگ
همه تشویق کردن *
+وای خیلی ممنون
_خاهش میکنم کاری نکردم که
خب امروز بریم استراحت پارتی ساعت 8 شبه
+از این حرف جونگ کوک پشام ریخت پارتی واسه منو هانا؟
~هییی رونا پاشو بریم لباس نداریم کره خر
+وایی راست میگیا بریم
سریع رفتیم پاساژ و شروع کردیم به انتخاب لباس که یه لباس قرمز شرابی نظرمو جلب کرد همونو برداشتم و یه گردنبند که یاقوت صورتی (عکسشو میزارم) داشت امشب باید بدرخشم من انتخابم و کردم ولی هانا مونده بود پس رفتم کمکمش خبببب هانا نظرت راجب رنگ مشکی چیه؟
.... ~

🗿هرکی لایک نکنه ایشلا کور شه و نتونه دیه فیک بخونه 😂😐💔


نویسنده
https://wisgoon.com/xxvvc
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۳)

سرنوشت متصلPart9 ~ اوممم نظر خوبیه یه لباس مشکی انتخاب کردم...

سرنوشت متصلPart10_که نایون جلوم ظاهر شد &های مستر جؤن جذاب ش...

سرنوشت متصلPart 7 روای روناشاید بخاطر اینکه یه نفر باعث شد م...

سرنوشت متصل Part 7 سعی کردم اروم شم ولی دلشوره داشتم اروم...

پارت ۲۷:ویو جیمین: اینا...چرا اینجورینننن؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!رونا...

پلیس. ابلیس. part ¹⁹هانا : اوکی بابا بریم با این دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط