پلیس ابلیس part

پلیس. ابلیس. part ¹⁹

هانا : اوکی بابا بریم با این دوست پسرت
ا.ت : .....
ا.ت و هانا سریع از جاشون بلند شدن و پول غذا رو حساب کردن و بدو بدو از رستوران خارج شدن و رفتن و سریع سوار ماشین شدن و هانا سریع ماشین رو روشن کرد و توی این مدت ا.ت با استرس گوشیش رو برداشت
ا.ت : بزار گوشیم رو چک کنم ببینم جونگ کوک زنگ زده یا نه
هانا : نبابا خیالت تخت مطمعنم یه بارم زنگ نزده ، اون بیخیال تر از این حرفاست
ا.ت : واییی هانا جونگ کوک ۴۳ بار زنگ زده
هانا : جانممممممم پشماممممم
ا.ت : هانااااااااا
هانا : دیگه چیه
ا.ت : ده تا هم پیام داده
هانا : یا خدا ، چی گفته
ا.ت : گفته اگه تا نیم ساعت دیگه خونه بودی که بودی اگه نبودی هر چی شد پای خودته
هانا : اشکال نداره به ربع دیگه خونه ایم
ا.ت : می‌دونی چیه ..... مشکل اینجاست که جونگ کوک این پیام رو دو ساعت پیش داده
هانا : ا.ت عزیزم دوست داری ختم ات خرما پخش کنم یا حلوا
ا.ت : فقط گاز بده
هانا با سرعت زیاد شروع به حرکت کرد و بعد از ده دقیقه رسیدن و ا.ت خیلی آروم آروم داخل عمارت شد و هانا هم بعد از پارک کردن ماشین اومد توی عمارت و دستشو گذاشت رو شونه ا.ت و ا.ت شیش متر پرید بالا
ا.ت : وایی ترسیدم
هانا : بیا پشت من وایسا با هم بریم تو من مواظبتم
ا.ت : وای خدارو شکر فکر کنم نیست
هانا : شیییییی حرف نزن بدو سریع بریم داخل اتاق من
جونگ کوک : کجا با این عجله خانوما
جونگ کوک پشت سر ا.ت و هانا با فاصله یه متری وایساده بود و با یه لحن عصبی و با داد گفت
جونگ کوک : مگه نگفتم دو ساعت بیشتر طول نکشه
هانا : تقصیر من بود اگه قرار باشه کسی تنبیه بشه اون منم
جونگ کوک : اگه لازم باشه جفتتون رو تنبیه میکنم
ا.ت و هانا با ترس به هم نگاه کردن
دیدگاه ها (۱)

پلیس. ابلیس. part ²⁰جونگ کوک : برید خدارو شکر کنید ...

پلیس. ابلیس. part²¹رفتم داخل استخر و یه پیشبند به ک...

پلیس. ابلیس. part ¹⁸ا.ت و هانا شروع میکنم به حرف...

پلیس. ابلیس. part¹⁷م.کوک: جونگ کوک پسرم نمی‌خوا...

سرنوشت "p,26...بدنم مور مور شد و این از نگاه بچه ها مخفی نمو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط