دانش آموز جدید پارت ۸

دانش آموز جدید پارت ۸

+ خیر...اتفاقاً تازه جلسم رو تمام کردم و تو فکر بودم باهاتون تماس بگیرم و بگم اگر
دخترم هنوز توی مدرسه مونده بگید صبر کنه تا بیام دنبالش
خوشم میاد همیشه بابا متواضع و جدی حرف میزنه...منم باید روی خودم کار کنم
لی: راستش من ازش خواستم بمونه تا در مورد مسئله ای کمکم کنه... و خواستم در
موردش... ازتون اجازه بگیرم
+ چه مسئله ایه که اجازه من الزمه؟
لی: اگر میشه تشریف بیارید تا به صورت حضوری باهاتون صحبت کنم
+ یونگ کاری کرده؟
ی لحظه از این حرف پدرم هول کرد
لی: نه نه نه اصال... اتفاقا من ازش خواستم کاری رو انجام بده
+ تا نیم ساعت دیگه خودمو میرسونم
و اینم اضافه کنم همیشه به صورت جدی یک مسئله ای رو پی گری میکنه و در عین حال
سریع اون رو خاتمه میده

لی: خیلی ممنونم
+ خدانگهدار
لی: خداحافظ
و بوق ... پدرم اول قطع کرد. بعد از قطع شدن تلفن آقای لی سرشو روی میز گذاشت و
نفسشو محکم داد بیرون
لی: ببین ی جغله بچه کاری کرده که قرص اعصاب هم آرومم نمیکنه
در جوابش آقای پارک با بیحالی گفت
پارک: باید دست جمعی بریم پیش روان پزشک
همه ی معلما یا روی صندلی هاشون یا روی میز ولو شده بودن. خانم کوان هم به میز آقای
لی تکیه داده بود. بعد از چند لحظه تکیشو از میز برداشت و به سمت جای قبلیش رفت و
کیفشو از روی میز برداشت
لی: لطفا درم پشت سرتون ببندید خانم کوان
دیدگاه ها (۱۶)

دانش آموز جدید پارت ۹

دانش آموز جدید پارت ۱۰

دانش آموز جدید پارت ۷

دانش آموز جدید پارت۶

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱

نام فیک: عشق مخفیPart: 3ویو ات*ات. اقای پارک گفتن که هنوز وس...

#pain #P⁴«ویو جونگکوک» کانگ: دارید چه غلطی میکنیدد!!! همه بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط