pain

#pain
#P⁴
«ویو جونگکوک»
کانگ: دارید چه غلطی میکنیدد!!!
همه برگشتیم سمته آقای کانگ، آقای کانگ خیلی عصبی بود به سمتم اومد منو از روی کیم کنار زد و از کیم پرسید
کانگ: آقای کیم حالت خوبه؟ آسیب که ندیدی؟
و رو به پشت سرش که یکی از معاون ها که اومده بود همراهش مخاطبش بود گفت
کانگ: آقای لی لطفا به آقای کیم کمک کن که بره به اتاق پرستاری و حالشو بررسی کنید و این زنگ رو استراحت کنه بعد از رسیدگی به این وضع منم میام
آقای لی به سمت کیم رفت و دستشو انداخت دور شونه ی کیم و کمکش کرد با هم برن بعد چند ثانیه آقای کانگ با داد به سمت من و بقیه گفت
کانگ: فورا برید دفتر من فورا!!!
و با اخمی غلیظ کتش رو که کمی خاکی شده بود تمیز کرد
من و بقیه ی بچه های اونجا به سمت دفتر مدیر رفتیم و آقای کانگ پشت ما داشت میومد که یه وقت فکر فرار به ذهنمون نرسه
«ویو جونگکوک»

داخل دفترش که بودیم زنگ زد به پدرم بهش گفت
کانگ: سلام عرض شد آقای جئون خوب هستید؟، بله بله ممنون، تماس گرفتم باهاتون راجب کاره پسرتون حرف بزنم
من حرفای پدرم رو از اون طرف نمی شنیدم و فقط کانگ حرف میزد و بعد از هر حرف مکثی میکرد تا پدرم جوابشو بده
کانگ: خب راستش پسرتون امروز یکی از دانش آموزان رو تهدید کرده که باید توی امتحان تقلب برسونه و در حال این کار مچشون سره جلسه امتحان گرفته شده و بعد از این با دانش آموزی که تهدیدش کرده زد و خورد داشته البته کلا پسرتون دانش آموز رو زده و خودشون آسیب ندیدن و اون دانش آموزه که آسیب دیده لطفا تشریف بیارید مدرسه، بله خیالتون راحت، خدانگهدار
من داشتم از تعجب و عصبانیت میترکیدم واقعا چطور جرعت کرد زنگ بزنه پدرم وایی اصلا دلم نمیخواد پدرم پاش برسه مدرسه واقعا کلافه بودم نشسته بودم روی یکی از مبل های دفتر کانگ دستامو از کلافگی فرو کردم تو موهای مشکی رنگم موهام بلند شده بود، بعد حدود 5 دقیقه چنگی به موهام زدم و با کلافگی رو به کانگ گفتم
جونگکوک: برای چی به پدرم رنگ زدید؟ کیم که آسیب جدی ندیده واقعا نمیفهمم چرا همچین کاره مزخرفی رو میک...