fake kook
fake kook
part*⁵⁴
ا/ت: جونگکوک نمیاد اینجا مطمئن باش
الیا: برای نجات تو که میاد
الیا داشت دورم رد میشد دوتا مرد زشت و هیکلی هم بالای سرم بود
ا/ت: من نمیفهمم برای چی من اینجام تو که جونگکوک دوست نداشتی
الیا: نداشتم ها نداشتم من عاشقش بودم
ا/ت: پس چرا بهش خیانت میکردی
الیا: حرف بی خود نزن بنگ
با هر بنگ گفتنش اون مردا باچوب میزدن تو سرم صورتم پر از زخم شده بود
الیا: میخوای بفهمی نتیجه پرو بازی با من چیه تو با زبونت حرف میزنی و دل منو میشکونی منم یه بنگ میگم و تو به اندازه ده سال پشیمون میشی
ا/ت: من از تو این دوتا مرد نمیترسم
الیا: پس شجاع هم هستی
ا/ت: هیچ غلطی نمیکنی
الیا:از یه راه دیگه شروع میکنیم دینگ
یه مرده اومد تو تاریکی بود اومد تو نور
ا/ت: سونگهون تو اینجا چیکار میکنی
الیا: بیا خودت بریز تا دلت خنک بشه
ا/ت: سونگهون تو اینجا چیکار میکنی نکنه سونگهونم گرفتی برای چی گرفتیش
سونگهون داشت میومد نزدیک
الیا: اینی که تو دستشه اسیده قراره باهاش بسوزی دختر خانم
سونگهون: خودتون میریزید یا خودم بریزم
الیا: خودت بریز من انتقاممو بعد میگرم با کشتنش اونجوری دلم خنک میشه شکنجه ها با تو
ا/ت: سونگهون توکه؟
الیا: سونگهون الان هم دست منه و شوهر جون تو نیست دشمن تو
ا/ت: تو که گفتی منو بخشیدی برام ارزوی موفقیت کردی گفتی از ته دلت بوده ته فقط نک زبونت
سونگهون: من اینو از ته دلم گفتم ولی میبینم پشیمون شدم چون دختر دیگه ای هم ناراحت میبینم که مثل خودم اینجوری قلبم شکست چرا ما دوتا باید ناراحت باشیم و شما خوشحال الان نوبت ماست که خوشحالیم و شما ناراحت
الیا: حرفت خیلی خوشگل بود منتظرم جونگکوک بیاد صدای جیغ زدنتو بشنوه اول دست و پاش بعد صورتش وقتی که جونگکوک اومد تا ببینه که عشقش چی میکشه بهش هم دوتا انتخاب میدم
نت خیلی ضعیفه بزور همینا گذاشتم
#فیک
#سناریو
part*⁵⁴
ا/ت: جونگکوک نمیاد اینجا مطمئن باش
الیا: برای نجات تو که میاد
الیا داشت دورم رد میشد دوتا مرد زشت و هیکلی هم بالای سرم بود
ا/ت: من نمیفهمم برای چی من اینجام تو که جونگکوک دوست نداشتی
الیا: نداشتم ها نداشتم من عاشقش بودم
ا/ت: پس چرا بهش خیانت میکردی
الیا: حرف بی خود نزن بنگ
با هر بنگ گفتنش اون مردا باچوب میزدن تو سرم صورتم پر از زخم شده بود
الیا: میخوای بفهمی نتیجه پرو بازی با من چیه تو با زبونت حرف میزنی و دل منو میشکونی منم یه بنگ میگم و تو به اندازه ده سال پشیمون میشی
ا/ت: من از تو این دوتا مرد نمیترسم
الیا: پس شجاع هم هستی
ا/ت: هیچ غلطی نمیکنی
الیا:از یه راه دیگه شروع میکنیم دینگ
یه مرده اومد تو تاریکی بود اومد تو نور
ا/ت: سونگهون تو اینجا چیکار میکنی
الیا: بیا خودت بریز تا دلت خنک بشه
ا/ت: سونگهون تو اینجا چیکار میکنی نکنه سونگهونم گرفتی برای چی گرفتیش
سونگهون داشت میومد نزدیک
الیا: اینی که تو دستشه اسیده قراره باهاش بسوزی دختر خانم
سونگهون: خودتون میریزید یا خودم بریزم
الیا: خودت بریز من انتقاممو بعد میگرم با کشتنش اونجوری دلم خنک میشه شکنجه ها با تو
ا/ت: سونگهون توکه؟
الیا: سونگهون الان هم دست منه و شوهر جون تو نیست دشمن تو
ا/ت: تو که گفتی منو بخشیدی برام ارزوی موفقیت کردی گفتی از ته دلت بوده ته فقط نک زبونت
سونگهون: من اینو از ته دلم گفتم ولی میبینم پشیمون شدم چون دختر دیگه ای هم ناراحت میبینم که مثل خودم اینجوری قلبم شکست چرا ما دوتا باید ناراحت باشیم و شما خوشحال الان نوبت ماست که خوشحالیم و شما ناراحت
الیا: حرفت خیلی خوشگل بود منتظرم جونگکوک بیاد صدای جیغ زدنتو بشنوه اول دست و پاش بعد صورتش وقتی که جونگکوک اومد تا ببینه که عشقش چی میکشه بهش هم دوتا انتخاب میدم
نت خیلی ضعیفه بزور همینا گذاشتم
#فیک
#سناریو
۱۸.۳k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.