مروارید آبی

مروارید آبی
Part ⁸⁵
ویو لانا
با صدای اروم کوک از خواب بیدار شدم
_لانا پاشو ساعت شیشه یکساعت دیگه باید توی فرودگاه باشیم
+هوم باشه
از تخت بلند شدم و کش و غوسی به بدنم دادم و به طرف دستشویی رفتم
_وایسا لانا
حوله تو دراوردم برو حموم منم میرم پایین تا لباس تو انتخاب کنی و بپوشی
+ممنون
کوک از اتاق رفت بیرون*
وقتی رفت برگشتم سمت چمدونم و یه لباس مشکی انتخاب کردم گذاشتم روی تخت حوله رو ورداشتم و رفتم حموم
ویو کوک
میدونستم لانا امروز خیلی خسته اس هم اینکه شب دیر خوابید هم بخاطر مسئله روحی حالش خوب نبود پس بهترین کار برای از ببن بردن خستگی یه حموم بود رفتم پایین و سر میز نشستم
_ زن داداش واقعا تو این چند روز خیلی بهت زحمت دادیم
♡ کوک این چه حرفیه شما میاید من خیلی خوشحال میشم
☆راست میگع اینجا خونه خودتونه
~ کوک لانا حالش خوبه؟
_ نه
#یکم که بگذره.. از اون حالت در میاد
ویو لانا
یه حموم 15 مینی کردم و اومدم بیرون سریع لباسامو پوشیدم و یه ارایش لایت و ساده کردم
لباسامون و جمع کردم تو چمدون اتاقم مرتب کردم عطر مو زدم و گذاشتم تو کیفم و بعد چند لحظه از اتاق اومدم بیرون
کوک و بقیه سر میز بودن که خیلی اروم سلامی بهشون دادم
+سلام اروم
#♡&#~سلاممم
~بیا بشین لانا
کنار کوک اشاره میکنه*
نشستم و کمی صبحانه خوردم
10 مین بعد...
+بریم؟
_بزار ببینم... اره دیگه بریم
همگی به جمع کردن سفره کمک کردیم یونا هم داشت ظرف هارو میشست
بعد جمع کردن سفره...


#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۲)

مروارید آبیPart ⁸⁶ویو لانا بعد جمع کردن سفره کوک همراه جیمین...

مروارید آبیPart ⁸⁷ویو کوک بعد از چند ساعت صدای خلبان تو هواپ...

مروارید آبیPart ⁸⁴فلش بک به خونه نامجون*&لانا خوبی؟(نگران) +...

مروارید آبیPart ⁸³ویو لانا صدای نامعلومی میشنیدم که به مرور ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

My violent mafiaseason2Part10ویو ا.ت با ی صدایی که نشون میدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط