داشتم تبشو پایین میاوردم که یادمافتاد فردا باید برمس

_داشتم تبشو پایین میاوردم که یادم‌افتاد فردا باید برم‌سفر کاری و ا.ت‌تنها بزارم نگرانشم من وقتی برم‌تا ۵ روز دیگه میام ولی خدا تبش کاملا خوب شده رفتم تا براش غذا بکشم اجوما رفته بود داشتم‌ سوشی رو میکشیدم که صدای اه و ناله اومد از اتاق رفتم ببینم چی شده که دیدم ا.ت داره خواب میبینه
+جی.جیمین هقق تو رو خداا منو تنها نزار هقق من اشتباه کردم هقق خواهش هقق میکنم هقق
_رفتم سمتش هیسس ا.ت بیدار شو. فقط یه خوبه ا.تت یهو از خواب پرید و محکم بغلم کرد
+ ببخشید اگه اذیتت میکنم لطفا هیچ وقت از پیشم نرو
_ا.ت فدات شم خواب بوده باشه حالا بلند شو بریم غذا بخورییم باید باهات حرف بزنم
+میخوای ترکم کنی اره ببخشید لطفا به عنوان برده نگهم دار ولی ترکم نکن هقق
_ا.ت چی میگی برده چیه تو عروسک لوس منی گربه ی منی زندگی منی برای چی باید ترکت کنم اخه ا.ت‌از اون خواب بیا بیرون اون خواب بوده فقط من هیچ وقت عروسکم رو ترک نمیکنم باشه دیگه گریه نکن از دیشب داری گریه میکنی چشمات قرمزه حالا بریم
بغلش کردم و گذاشتمش رو صندلی خدااا چیکار کنم اخه
_ا.ت ببین منو من باید ۵ روز به یه سفر کاری برم باشه
+ظرف غذا از دستم افتاد سریع بغلش کردم نه لطفاااا تو ترکم میکنی هقق اینا بهونن خواهش میکنم به پات میافتم لطفااا هقق
_سفت بغلش کردم قربون اون حرف زدنت برم‌من چرا هی اینو میگی هاا تو بهترین ا.ت دارم میگم بهترین اتفاق زندگیمی برای چی باید ترکت کنم فقط ۵ روزه باشه اگه میشد توام میتونستم‌ببریم ولی اونجا برای یه دختر خطر ناکه
+از بغلش اومدم بیرون رفتم تو حیاط رو چمنا نشستم‌پامو بغل کردم هقق میخواد بره هقق من هقق براش ازار دهندم هققق اره من هقق براش هرزم هقق هقققققققققققققققق
_از بغلم دراومد رفت تو حیاط خدایا منم رفتم تو حیاط صداشو میشنیدم وقتی اون حرف ها رو زد خیلی عصبی شدم اون برام هرزه نیست اون برام‌فرشتس رفتم پیشش عصبانیم و کنترل کردم
_عزیزم فدات شم ببیمنت چرا انقدر گریه میکنی که اون چشمای قشنگتو خراب کنی ا.ت‌فدات شم‌ فقط ۵ روز میرم نگران اینکه کسی بدوزتت نباش بادیگار ها حواسشون هست باشه قربونت برم من کشیدمش بغلم
+هقق جیمین خیلی دوست دارم
_منم دوست دارم نفسم
+😊
دیدگاه ها (۲)

+جیمین _جانم +گشنمه _فدای اون گشنه شدنت باشه بیا بریم سوشی ی...

+رفتم نشستم رو مبل اجوما اومده بود ؛دخترم ارباب زود میاد نار...

_صبح بیدار شدم ا.ت چسپیده بود بهم از ترس داشتم از خودم جداش ...

_لکنت گرفته‌ بود بغلش کردم بردم بالا و با حوله خشکش کردم صدا...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط