صبح بیدار شدم ا.ت چسپیده بود بهم از ترس داشتم از خودم جدا
_صبح بیدار شدم ا.ت چسپیده بود بهم از ترس داشتم از خودم جداش میکردم که دستمخورد به پوستش که داغ بود یا خداا
ا.تتتت بیدار شو وای اجوما اجوما ( داد )
؛بله قربان
_ا.ت تب کرده من تا شب از سرکار برمیگردم مراقبش باش
؛چشم
_سر ا.ت و بوشیدم و رفتم
+بیدار شدم چشمام میسوخت رفتم دست و صوتمو شستم رفتم پایین
صبح بخیر اجوما ( صدای گرفته )
؛صبح بخیر دخترم الان صبحونه میارمبراتون
+نه اجوما هیچی نمیخورممیشه امروز من غذا درست کنم لطفا با هم
؛باش عزیزم
+ممنون
۷ساعت بعد
_عصبی بودم پرونده های شرکت دزدیده شده بودن بادیگار های بی عرضه پدرتونو درمیارم
رفتم عمارت در که باز کردم
+سلا...
_خفه شووو گمشو بالا ( داد )
+ج.جیمین چی میگی من...
_گفتم گمشوووو ( داد )
+چشمهقق
_منم رفتم تو دفترم
؛ماجرارو دیدم رفتم پیش ارباب
ارباب اجازه هست
_بیا تو
؛ارباب چرا اینجوری کردین با ا.ت ایشون با حال بدی که داشتن برای شما شام درست کردن خونه رو مرتب کردن ایشون چشماش میسوخت اصلا میدونین چند تا قرص خورد و من نتونستم راضیش کنم که نخوره ولی شما
هوفف کارتون اصلا درست نبود با اجازه
_وقتی اجوما این حرف ها رو زد حالم از خودم بهم خورد این چه حرفی بود من به ا.ت زدم ( گمشو و خفه شو )
تو فکرام مشغول بودم صدای شکستن از اتاق ا.ت اومد سریع رفتم تو اتاقش دیدم با ترس نگام میکنه
+هق به خدا هق د.دستم خورد به خدا هقق ببخشید خودم جمعش میکنم هقق
_ازم میترسید من احمق چیکار کردم
رفتم و محکم بغلش کردم و سرشو ناز میکردم هیسسس ارم باش کاریت ندارم ببخشید عصبانی بودم سر تو خالی کردم
+نه مشکلی هق نیست
_😊قربونت برم من
ممنون بابت شام و تمیز کردن عمارت
+خواهش م....
حالم بد شد از بغلش اومدم بیرون رفتم دستشویی
_از بغلم دراومد رفت دستشویی داشت بالا میاورد رفتمپیشش موهاشو گرفتم و زدم پشتش تموم که شد افتاد بغلم
تموم میشه عزیزم تمام اینا که تو بغلم بیهوش شد چی شد ا.تتتتت برلی استایل بغلش کردم گذاشتمش رو تخت تبش شدید بود
بمیرم برات
ا.تتتت بیدار شو وای اجوما اجوما ( داد )
؛بله قربان
_ا.ت تب کرده من تا شب از سرکار برمیگردم مراقبش باش
؛چشم
_سر ا.ت و بوشیدم و رفتم
+بیدار شدم چشمام میسوخت رفتم دست و صوتمو شستم رفتم پایین
صبح بخیر اجوما ( صدای گرفته )
؛صبح بخیر دخترم الان صبحونه میارمبراتون
+نه اجوما هیچی نمیخورممیشه امروز من غذا درست کنم لطفا با هم
؛باش عزیزم
+ممنون
۷ساعت بعد
_عصبی بودم پرونده های شرکت دزدیده شده بودن بادیگار های بی عرضه پدرتونو درمیارم
رفتم عمارت در که باز کردم
+سلا...
_خفه شووو گمشو بالا ( داد )
+ج.جیمین چی میگی من...
_گفتم گمشوووو ( داد )
+چشمهقق
_منم رفتم تو دفترم
؛ماجرارو دیدم رفتم پیش ارباب
ارباب اجازه هست
_بیا تو
؛ارباب چرا اینجوری کردین با ا.ت ایشون با حال بدی که داشتن برای شما شام درست کردن خونه رو مرتب کردن ایشون چشماش میسوخت اصلا میدونین چند تا قرص خورد و من نتونستم راضیش کنم که نخوره ولی شما
هوفف کارتون اصلا درست نبود با اجازه
_وقتی اجوما این حرف ها رو زد حالم از خودم بهم خورد این چه حرفی بود من به ا.ت زدم ( گمشو و خفه شو )
تو فکرام مشغول بودم صدای شکستن از اتاق ا.ت اومد سریع رفتم تو اتاقش دیدم با ترس نگام میکنه
+هق به خدا هق د.دستم خورد به خدا هقق ببخشید خودم جمعش میکنم هقق
_ازم میترسید من احمق چیکار کردم
رفتم و محکم بغلش کردم و سرشو ناز میکردم هیسسس ارم باش کاریت ندارم ببخشید عصبانی بودم سر تو خالی کردم
+نه مشکلی هق نیست
_😊قربونت برم من
ممنون بابت شام و تمیز کردن عمارت
+خواهش م....
حالم بد شد از بغلش اومدم بیرون رفتم دستشویی
_از بغلم دراومد رفت دستشویی داشت بالا میاورد رفتمپیشش موهاشو گرفتم و زدم پشتش تموم که شد افتاد بغلم
تموم میشه عزیزم تمام اینا که تو بغلم بیهوش شد چی شد ا.تتتتت برلی استایل بغلش کردم گذاشتمش رو تخت تبش شدید بود
بمیرم برات
۳۱.۹k
۱۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.