(دوست داشتنی) پارت 39
(دوست داشتنی) پارت 39
خب چرا دوسم داره
تهیونگ: ا.تی چرا نمیای
ا.ت: الان میام
لباسمو عوض کردم رفتم
پایین
ا.ت: اومدم تهیونی
تهیونگ: بیا صبحونه بخور
ا.ت: استرس دارم
تهیونگ: برای چی
ا.ت:خانوادت
تهیونگ: تو که دیدیشون
ا.ت:اونموقع پنج سالم بود
تهیونگ: فردا ببینیشون یادت
میاد فقط یه چیزی ازت
میخوام
ا.ت: بگو
تهیونگ:به مامانم و بابام بگو
که ما خیلی وقته باهمیم
ا.ت: باشه
تهیونگ: استرس نداشته
باش دیگه
ــــــــــــــــــــــــ
چند دقیقه بعد
ـــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت: تموم شد خب
من میبرمشون
تهیونگ: نمیخواد
ا.ت:چرا الان میبرم میشورمشون
تهیونگ: نه نمیخواد هشتا خدمتکار
است
ا.ت: دوست دارم اذیتم نکن
دیگه
تهیونگ: بزار بیام کمکت
ا.ت: بیای میکشمت
تهیونگ: باشه
ـــــــــــــــــــــــــ
چند دقیقه بعد
ـــــــــــــــــــــــــ
ا.ت: تهیونگاا
تهیونگ: چیشده
ا.ت: ببین چیشد
تهیونگ:چرا کامل
خیس شدی
ا.ت: خیس شدم دیگه
تهیونگ:(باخنده) وقتی
خیس میشی چه جذاب
میشیا
ا.ت:تهیونگا من الان چیکار
کنم کثیف هستم میتونم
برم دوش هم بگیرم
تهیونگ:برو
ا.ت:حمام کجاست
تهیونگ: نمیدونم
ا.ت: تهیونگ بگو کجاست
تهیونگ:تو اتاق من هست یکی
سه تا هم پایین چهار تا هم بالا
ا.ت:حموم کرایه میدی مگه
تهیونگ:(فقط 😂)
ا.ت: خب من میرم اونی
که تو اتاقته
تهیونگ:نه اون ماله منه
ا.ت: مگه چه فرقی داره
تهیونگ:باشه برو منم میرم
بیرون یه دوری میزنم
ا.ت: امروز تعطیله نمیری سرکار
درسته وایسا منم برم دوش بگیرم
باهات میام
تهیونگ: باشه من همینجا
میمونم
(شاید براتون پیش اومده چرا مدرسه نمیرن
مدرسه شون تموم شده)
هیهیهیه
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
خب چرا دوسم داره
تهیونگ: ا.تی چرا نمیای
ا.ت: الان میام
لباسمو عوض کردم رفتم
پایین
ا.ت: اومدم تهیونی
تهیونگ: بیا صبحونه بخور
ا.ت: استرس دارم
تهیونگ: برای چی
ا.ت:خانوادت
تهیونگ: تو که دیدیشون
ا.ت:اونموقع پنج سالم بود
تهیونگ: فردا ببینیشون یادت
میاد فقط یه چیزی ازت
میخوام
ا.ت: بگو
تهیونگ:به مامانم و بابام بگو
که ما خیلی وقته باهمیم
ا.ت: باشه
تهیونگ: استرس نداشته
باش دیگه
ــــــــــــــــــــــــ
چند دقیقه بعد
ـــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت: تموم شد خب
من میبرمشون
تهیونگ: نمیخواد
ا.ت:چرا الان میبرم میشورمشون
تهیونگ: نه نمیخواد هشتا خدمتکار
است
ا.ت: دوست دارم اذیتم نکن
دیگه
تهیونگ: بزار بیام کمکت
ا.ت: بیای میکشمت
تهیونگ: باشه
ـــــــــــــــــــــــــ
چند دقیقه بعد
ـــــــــــــــــــــــــ
ا.ت: تهیونگاا
تهیونگ: چیشده
ا.ت: ببین چیشد
تهیونگ:چرا کامل
خیس شدی
ا.ت: خیس شدم دیگه
تهیونگ:(باخنده) وقتی
خیس میشی چه جذاب
میشیا
ا.ت:تهیونگا من الان چیکار
کنم کثیف هستم میتونم
برم دوش هم بگیرم
تهیونگ:برو
ا.ت:حمام کجاست
تهیونگ: نمیدونم
ا.ت: تهیونگ بگو کجاست
تهیونگ:تو اتاق من هست یکی
سه تا هم پایین چهار تا هم بالا
ا.ت:حموم کرایه میدی مگه
تهیونگ:(فقط 😂)
ا.ت: خب من میرم اونی
که تو اتاقته
تهیونگ:نه اون ماله منه
ا.ت: مگه چه فرقی داره
تهیونگ:باشه برو منم میرم
بیرون یه دوری میزنم
ا.ت: امروز تعطیله نمیری سرکار
درسته وایسا منم برم دوش بگیرم
باهات میام
تهیونگ: باشه من همینجا
میمونم
(شاید براتون پیش اومده چرا مدرسه نمیرن
مدرسه شون تموم شده)
هیهیهیه
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
۱۳.۲k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.