My Lucifer

My Lucifer
Part:9
_____________
+=اه کوک ولم کن دردم گرفت
-=ششش
+=یه پوف کشید اینقد وول خوردم که بلاخره ولم کردم رفتم دست شویی کام رو کردم برگشتم دیدم کوک تو جاش نیس رفتم لباسم رو عوض کردم رفتم پایین که دیدم کوک تو آشپزخونه داره صبحونه درست میکنه یکم رفتم تو حیاط یه دیدی بزنم یکم فکر کردم راجب گذشتم مخصوصا پدرمادرم!
کوک خیلی چیزارو راجب من نمیدونه!بش بگم یعنی؟پوفف اه اصلا بیخیال منکه دیگه بااونا زندگی نمیکنم تو همین افکار بودم که صدای کوک باعث شد که من از این افکار بیام بیرون
-=ا/تتت
+=بلههه
-=یا خو یک ساعته دارم صدات میکنم
+=خب ببخشید نشنیدم
-=بیا صبحونه حاضر شدا اگه نیای خودم همشو میخورم
+=*خنده ریز*باشه الان میام
-=باشه زود
+=باشه باشه اینو گفتم و پشته سرش راه افتادم که یه دفعه یه سگ از ناکجا آباد اومد سمت کوک چقد کیوت بووود فک کنم اسمش بم بود چون کوک به این اسم صداش زد بعد یدفعه سگه اومد سمته او شروع کرد به لیس زدن صورتم کرد
+=کوک این مگه دوبرمن نیس په چرا اینجوریه
-=*همون خنده های خرگوشیش........*
+=یااا خنده نداشت
+=ایح چقد خنده هاش کیوتهههه(تو دلش)..........