اربابان من
اربابان من
میا ویو
جلوی در وایساده بودم اما میترسیدم برم تو
من کار اشتباهی نکردم
پس (تق تق تق)
نامجون: بله(بم)
میا :ارباب منم
نامجون :بیا تو (بم)
میا وارد شد و درو بست
میا :بفرمایید ارباب کاری داشتید ؟
نامجون: آره ، بیا نزدیک
میا با خجالت و استرس جلوی نامجون ایستاد
نامجون روی مبل نشسته بود و میا هم روبه روش ایستاده بود
ناگهان
نامجون دست میا رو گرفت روی پای خودش نشوند
میا ویو
جلوی در وایساده بودم اما میترسیدم برم تو
من کار اشتباهی نکردم
پس (تق تق تق)
نامجون: بله(بم)
میا :ارباب منم
نامجون :بیا تو (بم)
میا وارد شد و درو بست
میا :بفرمایید ارباب کاری داشتید ؟
نامجون: آره ، بیا نزدیک
میا با خجالت و استرس جلوی نامجون ایستاد
نامجون روی مبل نشسته بود و میا هم روبه روش ایستاده بود
ناگهان
نامجون دست میا رو گرفت روی پای خودش نشوند
- ۱.۹k
- ۱۲ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط