پارت سی و پنجم / part35
پارت سی و پنجم / part35
جانکوک :
زیر لب *
_اما مطمئنم چیزی نگفتم
.
تهیونگ :
باید میفهمیدم چه مشکلی داره ، تو بار هم ..
فلش بک به پارت 29 *
جانکوک : لازم باشه یه سر میام مطب فکر نمیکنم بجز اون ارتباطی داشته باشیم
تهیونگ : مطب ؟ برای چی ؟ مشکلی هست ؟
_مگه نمیدونی؟
جانکوک : فقط از اینجا برو !
_فردا بیا یسری آزمایش ازت میگیرم ، خدافظ.
.
تهیونگ : با صدای قدم ها ، چشم از زمین دزدیدم و سرم رو سریع بالا آوردم
_ببخشید میشه صحبت کنیم ؟ اسمتون چیه ؟
به پوزخند هاتی که رو لبهاش نشسته بود نگاهی انداختم
_اسمم ؟
نفسی فوت کردم و سریع گفتم
_بله قبل از اینکه جانگ کوک بیاد
جواب داد :
_اسمم یونجون ئه ، چوی یونجون
لبخندی زدم و دستاشو گرفتم
_منم که میدونید .. فقط میخواستم یروز.. یا همین الان بگید مشکلِ .. مشکلِ جانگ کوک چیه ؟ چیز بزرگیه؟
قهقه ای از ته دل زد و گفت
_ مگه نسبتت چیه باهاش ؟
_الان این مهم نیست لطفا..
با صدای بستن در ، ته دلم از شاید استرس یا ترس ریخت
مجدد به یونجون نگاه کردم
کارتی از جیبش در اورد و به طرفم گرفت
_کارت منه ، آدرس مطبم روش هست من میرم
و بدون هیچ حرف دیگه ای دور شد ..
چشمامو بهم فشردم
جانکوک :
_هوم چیزی شده ؟
تهیونگ : جوری رفتار کردم که انگار چیزی نشنیدم و به طرف اشپزخونه رفتم
گرمی دستایی رو لای انگشتام احساس کردم با صدای پر بغضی نالید
کوک : میشه با من اینجوری نکنی ؟
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
جانکوک :
زیر لب *
_اما مطمئنم چیزی نگفتم
.
تهیونگ :
باید میفهمیدم چه مشکلی داره ، تو بار هم ..
فلش بک به پارت 29 *
جانکوک : لازم باشه یه سر میام مطب فکر نمیکنم بجز اون ارتباطی داشته باشیم
تهیونگ : مطب ؟ برای چی ؟ مشکلی هست ؟
_مگه نمیدونی؟
جانکوک : فقط از اینجا برو !
_فردا بیا یسری آزمایش ازت میگیرم ، خدافظ.
.
تهیونگ : با صدای قدم ها ، چشم از زمین دزدیدم و سرم رو سریع بالا آوردم
_ببخشید میشه صحبت کنیم ؟ اسمتون چیه ؟
به پوزخند هاتی که رو لبهاش نشسته بود نگاهی انداختم
_اسمم ؟
نفسی فوت کردم و سریع گفتم
_بله قبل از اینکه جانگ کوک بیاد
جواب داد :
_اسمم یونجون ئه ، چوی یونجون
لبخندی زدم و دستاشو گرفتم
_منم که میدونید .. فقط میخواستم یروز.. یا همین الان بگید مشکلِ .. مشکلِ جانگ کوک چیه ؟ چیز بزرگیه؟
قهقه ای از ته دل زد و گفت
_ مگه نسبتت چیه باهاش ؟
_الان این مهم نیست لطفا..
با صدای بستن در ، ته دلم از شاید استرس یا ترس ریخت
مجدد به یونجون نگاه کردم
کارتی از جیبش در اورد و به طرفم گرفت
_کارت منه ، آدرس مطبم روش هست من میرم
و بدون هیچ حرف دیگه ای دور شد ..
چشمامو بهم فشردم
جانکوک :
_هوم چیزی شده ؟
تهیونگ : جوری رفتار کردم که انگار چیزی نشنیدم و به طرف اشپزخونه رفتم
گرمی دستایی رو لای انگشتام احساس کردم با صدای پر بغضی نالید
کوک : میشه با من اینجوری نکنی ؟
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
۱۱.۱k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.