پارت سی و ششم / part36
پارت سی و ششم / part36
جانکوک :
_خواهش میکنم
تهیونگ :
_چیکار کردم قربان ؟
جانکوک :
_به من نگو قربان
تهیونگ :
_چشم قربان
جانکوک :
_میشه اذیتم نکنی ؟
تهیونگ :
_معذرت میخوام ، چیزی میخواستید ؟
جانکوک :
_آره
تهیونگ :
_بفرمایید
جانکوک :
_خودتو
تهیونگ :
ته دلم مثل خونه ای که انگار زلزله اومده ، شده بود. در یک لحظه و یک ثانیه بخاطر یه حرف و یه اتفاق ساده میریخت.
_من فقط خدمتکار .. شمام
جانکوک :
_پس هرچی میخوام رو بهم بده .
یونجون و حرفاش تو مغزم همچنان مثل فیلم پخش میشد ، عشق رو بلد نبودم.
تا بحال عاشق نشده بودم که درک کنم چه حسیه
خوبه یا .. بد ؟
اگه عاشق هم میشدم شاید متوجه نمیشدم چون نمیدونستم چه جوریه ؟
واقعیت یک آدم مظلوم و افسرده بودم که پدر مادرش ازش گرفته شده بودن و تمام عمر رو با حسرت و نفرت زندگی کرده بود ؛
_تهیونگ..تاحالا عاشق شدی ؟
+عاشق ؟
_آره عاشق
+فکر نکنم قربان
_پس با من تجربش کن
+بل..بله ؟
_این خواسته ی منه ، تمام عمرم بر باد رفته تهیونگ ! بزار زندگی کنم حداقل چند ماه . ازت میخوام .. فقط کمکمکنی ، تو برای عاشقی چیزی کم نداری.
+شما منو نمیشناسید من ..
_چیزای لازم رو فهمیدم
+پس چرا چند دقیقه پیش بهم گفتید که گمشم !؟
_چی ؟؟؟؟؟؟ من ؟؟ من گفتم ؟؟
+بله زیر لب گفتید تو اتاق
_من میدونی یسری چیزا رو فراموش میکنم دکترم گفت از اثرات قرصه
+ مشکل شما چیه ؟
_اگه بهم کمک کنی خوب میشم
تهیونگ :
میخواستم لب باز کنم که گرمی لبهاشو زیر لبهام حس کردم
ایندفعه هیچکس مست نبود و طعم واقعی لباشو بدونِ تلخی مشروب چشیدم ..
بعد از چند ثانیه ای جدا شد و لباشو با زبونش تمیز کرد
کوک : لطفا دوستم داشته باش ..
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
جانکوک :
_خواهش میکنم
تهیونگ :
_چیکار کردم قربان ؟
جانکوک :
_به من نگو قربان
تهیونگ :
_چشم قربان
جانکوک :
_میشه اذیتم نکنی ؟
تهیونگ :
_معذرت میخوام ، چیزی میخواستید ؟
جانکوک :
_آره
تهیونگ :
_بفرمایید
جانکوک :
_خودتو
تهیونگ :
ته دلم مثل خونه ای که انگار زلزله اومده ، شده بود. در یک لحظه و یک ثانیه بخاطر یه حرف و یه اتفاق ساده میریخت.
_من فقط خدمتکار .. شمام
جانکوک :
_پس هرچی میخوام رو بهم بده .
یونجون و حرفاش تو مغزم همچنان مثل فیلم پخش میشد ، عشق رو بلد نبودم.
تا بحال عاشق نشده بودم که درک کنم چه حسیه
خوبه یا .. بد ؟
اگه عاشق هم میشدم شاید متوجه نمیشدم چون نمیدونستم چه جوریه ؟
واقعیت یک آدم مظلوم و افسرده بودم که پدر مادرش ازش گرفته شده بودن و تمام عمر رو با حسرت و نفرت زندگی کرده بود ؛
_تهیونگ..تاحالا عاشق شدی ؟
+عاشق ؟
_آره عاشق
+فکر نکنم قربان
_پس با من تجربش کن
+بل..بله ؟
_این خواسته ی منه ، تمام عمرم بر باد رفته تهیونگ ! بزار زندگی کنم حداقل چند ماه . ازت میخوام .. فقط کمکمکنی ، تو برای عاشقی چیزی کم نداری.
+شما منو نمیشناسید من ..
_چیزای لازم رو فهمیدم
+پس چرا چند دقیقه پیش بهم گفتید که گمشم !؟
_چی ؟؟؟؟؟؟ من ؟؟ من گفتم ؟؟
+بله زیر لب گفتید تو اتاق
_من میدونی یسری چیزا رو فراموش میکنم دکترم گفت از اثرات قرصه
+ مشکل شما چیه ؟
_اگه بهم کمک کنی خوب میشم
تهیونگ :
میخواستم لب باز کنم که گرمی لبهاشو زیر لبهام حس کردم
ایندفعه هیچکس مست نبود و طعم واقعی لباشو بدونِ تلخی مشروب چشیدم ..
بعد از چند ثانیه ای جدا شد و لباشو با زبونش تمیز کرد
کوک : لطفا دوستم داشته باش ..
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
۱۷.۰k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.