فیک جیمین
(مینی پارت)
{°• توهم عاشقی •°} pt14
×ا.ت ویو×
لبخند شیطونی زدم و بالشتی که رو زمین بود و برداشتم و کوبیدم تو صورتش که حالش بیاد سر جاش (آرام باش وحشی جان😔😂)
ا.ت: مگه نمیخای با من باشی ؟ با من بودن این چیزا رو هم داره بیبی😔😂 ( فکر کردین اسماتش میکنم؟؟ غلط کردین🗿😂)
جیمین: یااااا ، دیوونه ای تو؟
ا.ت: شاید
جیمین چراغارو خاموش کرد ، از کمر گرفتم و بلندم کرد و بردم روی تخت خوابوندم ، خودشم پشتم خوابید و محکم بغلم کرد...
ا.ت: یااا چیکار میکنی من که هنوز لباسمو کامل نپوشیدممم
جیمین: هیشششش، صدا نده خوابم میاد
خنده ریزی کردم و همونطور که بین حصار دستاش بودم به سمتش چرخیدم ، بوسه کوتاهی رو لباش گذاشتم ، سرمو روی سینه های پهنش گذاشتم و چشمامو بستم و خوابم برد
ببخشید کوتاه بوددد ولی خب لایک کنین دیگه🗿
{°• توهم عاشقی •°} pt14
×ا.ت ویو×
لبخند شیطونی زدم و بالشتی که رو زمین بود و برداشتم و کوبیدم تو صورتش که حالش بیاد سر جاش (آرام باش وحشی جان😔😂)
ا.ت: مگه نمیخای با من باشی ؟ با من بودن این چیزا رو هم داره بیبی😔😂 ( فکر کردین اسماتش میکنم؟؟ غلط کردین🗿😂)
جیمین: یااااا ، دیوونه ای تو؟
ا.ت: شاید
جیمین چراغارو خاموش کرد ، از کمر گرفتم و بلندم کرد و بردم روی تخت خوابوندم ، خودشم پشتم خوابید و محکم بغلم کرد...
ا.ت: یااا چیکار میکنی من که هنوز لباسمو کامل نپوشیدممم
جیمین: هیشششش، صدا نده خوابم میاد
خنده ریزی کردم و همونطور که بین حصار دستاش بودم به سمتش چرخیدم ، بوسه کوتاهی رو لباش گذاشتم ، سرمو روی سینه های پهنش گذاشتم و چشمامو بستم و خوابم برد
ببخشید کوتاه بوددد ولی خب لایک کنین دیگه🗿
۶.۳k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.