پارت

پارت ۳۳
ا.ت:دلم می خواد بغلش کنم
کاناده:کیو؟
ا.ت:اسکلی؟..کو..(خواست ادامه بده که با صدای یه نفر ادامه نداد)
کوک:کیو می خوای بغل کنی؟
(کوک امد بغل گوشه ا.ت و با یه لبخند از ان هاتاشششششش ا.ت و برد تو مرگ و بر گردوند)
ا.ت:چی من کی تو ها چی کی درباره ی چی حرف میزنی من که نمیدونم
کاناده:اره ما صد در صد نمیدونیم(خنده)
کوک:خیلی خوب باشه...بهتره بریم کارا رو جمع بندی کنیم ا.ت که زود اراعه بدیم
ا.ت:هیم باشه چشم
کوک:افرین دختر خوب(سر ا.ت رو ناز میکنه اگر انیمه دیده باشید می فهمید منظورم چه مدلیه)
(بابت غلط املایی معذرت)
ا.ت:الان بریم؟
جونگکوک:اره باید خیلی زود شروع کار کنیم
ا.ت:عامممم باشه
کوک:داخل عمارت تو برای من هیچ کسی نیستی فقط و فقط بهم کمک میکنی توی معموریت نا پس دیگه نیازی نیست توضیح بدم؟
ا.ت:من از الان شروع کار میکنم(ذوق)
کوک:نه فعلا باید تمرین کنی و آماده ات کنم
ا.ت:پوففففف باشه
کوک: من میرم تو و تو پشت سرم بعد پنج دقیقه میای و همون دیالوگی که پدر من و سرش در اوردی و میگی...باشه؟
ا.ت:باشه
کوک:موفق باشی فعلا
ا‌.ت:فعلا
ویو ا‌.ت
بعد از رفتن کوک چند دقیقه رفتم داخل و بادیگاردا جوری باهام رفتار کردن انگار قرار نابودشون کنم...دیالوگ و گفتم و سریع امدم تو و خدمت کارا بهم گفتن بریم اتاق کوک و منم همین کار و کردم و الان...داخل اتاقشم
دیدگاه ها (۳)

پارت²تهیونگ:اون دختر خود..کارینا عه؟؟؟تهیونگ سری زنگ زد به ش...

پارت ۳۴ ا.ت:الان بریم؟جونگکوک:اره باید خیلی زود شروع کار کنی...

پارت ۳۱ات: اخ جون بلاخره داریم می رسیم یسسسکوک: دلت می خواد ...

پارت ۳۰کوک: ام میدونم ازش خیلی بدت میاد و کاری کرد که توجنگ...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط