(دوست داشتنی) پارت 2
(دوست داشتنی) پارت 2
ا.ت: تو که هر کی
میبینی عاشقش میشی
ماریا: کی گفته
ا.ت: ازت معلومه دختره
عاشق
استاد: ا.ت و ماریا
بسه که از کلاس بیرونتون
میکنم
ماریا:ببخشید
ا.ت: ببخشید
ـــــــــــــــــــــــــــ
بعد از مدرسه
ـــــــــــــــــــــــــــ
داشتم بر میگشتم
خونه(ا.ت خودش
تنها زندگی میکنه)
ا.ت: دیدنش از دور
خیلی دیگه اذیتم میکنه
خیلی دوسش دارم اخه
چرا چیزی بهم نمیگه اخه
چطور میتونم برم بهش بگم
دوست دارم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
گذشته
ـــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
قبل از اینکه به مدرسه
برم یک سالی میشه عاشق
یه پسرم اسمش سوبین وقتی
رفتم مدرسه دیدم که هم مدرسه ای
و هم کلاسیمه دلم میخواست به
ماریا بگم ولی نمیتونستم
چون تازه با ماریا آشنا شده بودم
واقعا وقتی میدیدمش قلبم میلرزید
خیلی دوسش داشتم هروز تو مدرسه
میدیدمش وقتی که میرفتم خونه
شروع میکردم به گریه کردن واقعا
نمیدونم چرا ولی خیلی دوسش دارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
حال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تهیونگ
وقتی داشتم میرفتم
مدرسه یه دختری بهم بر
خورد افتاد معذرت خواهی
کرد و رفت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گذشته(درباره زندگی تهیونگ)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من از بچگی تو یه خانواده
پولدار....
ادامه پارت بعد
#تهیونگ
#فیک
ا.ت: تو که هر کی
میبینی عاشقش میشی
ماریا: کی گفته
ا.ت: ازت معلومه دختره
عاشق
استاد: ا.ت و ماریا
بسه که از کلاس بیرونتون
میکنم
ماریا:ببخشید
ا.ت: ببخشید
ـــــــــــــــــــــــــــ
بعد از مدرسه
ـــــــــــــــــــــــــــ
داشتم بر میگشتم
خونه(ا.ت خودش
تنها زندگی میکنه)
ا.ت: دیدنش از دور
خیلی دیگه اذیتم میکنه
خیلی دوسش دارم اخه
چرا چیزی بهم نمیگه اخه
چطور میتونم برم بهش بگم
دوست دارم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
گذشته
ـــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
قبل از اینکه به مدرسه
برم یک سالی میشه عاشق
یه پسرم اسمش سوبین وقتی
رفتم مدرسه دیدم که هم مدرسه ای
و هم کلاسیمه دلم میخواست به
ماریا بگم ولی نمیتونستم
چون تازه با ماریا آشنا شده بودم
واقعا وقتی میدیدمش قلبم میلرزید
خیلی دوسش داشتم هروز تو مدرسه
میدیدمش وقتی که میرفتم خونه
شروع میکردم به گریه کردن واقعا
نمیدونم چرا ولی خیلی دوسش دارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
حال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تهیونگ
وقتی داشتم میرفتم
مدرسه یه دختری بهم بر
خورد افتاد معذرت خواهی
کرد و رفت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گذشته(درباره زندگی تهیونگ)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من از بچگی تو یه خانواده
پولدار....
ادامه پارت بعد
#تهیونگ
#فیک
۱۵.۴k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.