فیک قلب مشکی من

part 1

سلام من ا/ت هستم۲۰ سالمه من بهترین دوست اعضا حساب میشم ولی من این تازگیا فهمیدم که یه حس هایی به کوک دارم ولی اون خودش دوست دختر به اسم لیا و بیشتر شبیه ی جنده است اعضا اصلا با اون حرف نمیزنن مثل همیشه رفتم برای دیدن اعضا اعضا داشتن برای موزیک ویدئو جدیدشون آماده میشدن ولی کوک نبود
جیمین اومد سمتم
جیمین : سلامممم ا/ت خوبی ؟😃
ا/ت : آره خوبم مرسی تو چی ؟ 😊
( بچ ها من دیگه جیمین نمی نویسم ج می نویسم اوک ؟ )
ج : اوم
نامجون هم اومد سمتمون ( راستی نامجون هم نامی می نویسم )
نامی : سلام ا/ت خوبی ؟
ا/ت : سلام مرسی خوبم شما خوبین ؟
اعضا : اوم تو خوب باشی ما هم خوبیم
ا/ت : ام میگم کوک نیس؟
ج: الانه که بیاد
کوک اومد
ج: سلام تا الان شما کجا بودی به خاطره شما ما تا صبح نخوابیدیم
ا/ت : ها؟ واسه چی ؟
ج: آقا تا صبح داشتن لیا رو به فاک میدادن
کوک : او هیونگ ول کن خستم
ج: معلومه
خیلی ناراحت شدم‌ ولی نشون ندادم
کوک اصلا نگام نمی‌کرد
چند مین بعد
ا/ت : خب پسرا من دیگه برم
فردا دوباره میام دیدنتون
اعضا به جز کوک : اوک خداحافظ
تهیونگ اومد پیشم : مراقب خودت باش
ا/ت : اوم باشه خداحافظ
تهیونگ رو بغل کردم خب من و تهیونگ خیلی بهم نزدیکیم یعنی بهترین دوست های همیم و تهیونگ خیلی مراقبمه

like 20
kamant. 120