پارت ۲
پارت ۲
《 فیک اسمات مدرسه ای 》
ویو ا.ت
دستشو اورد که بهم سیلی بزنه که یهو یه صدا بم جذابی از نزدیک گوشم گفت : جسکون ول کن دختره رو روز اولی شر به پا نکن
جکسون : خودت که شنیدی تهیونگ (فک کردین تهیونگ میخواد سیلی بزنه ؟ نچ نچ نچ )
تهیونگ : ول کن دیگه اون معذرت خواهی کرد
جکسون : اوکی بچه بریم
تهیونگ : اونم از پارسال اینم از امسال (خودم نفمیدم چی نوشتم)
ا.ت : ممنون
تهیونگ : خواهش میکنم... تازه واردی ؟
ا.ت : اره
تهیونگ : رشتت چیه ؟
ا.ت : هنر و موسیقی (درست گفتم رشتش چی بود ؟)
تهیونگ : منم همینطور تو چه کلاسی هستی ؟
ا.ت : نمیدونم
نامجون : تهیونگ بیا بریم الان کلاسا شروع میشه
تهیونگ : اوکی...پس خدافظ موفق باشی
ا.ت : ممنون...خدافظ
واو چه جذاب بود کاشکی باهاش تو یه کلاس بودم ولی چه فایده با اون حرفش ( اونم از پارسال اینم از امسال _ تازه واردی ) معلومه یه سال ازم بزرگتر باهاش تو یه کلاس نیستم دم در دفتر مدیر رسیدم در زدم
مدیر : بیا تو
ا.ت : سلام
مدیر : سلام دخترم خوبی
ا.ت : بله ممنون برای کلاس اومدم
مدیر : بله بله الان بهت میگم (دانلود مدیر با اعصاب)
مدیر : اممم...یه چیزی تو چونکه سابقه داری تو دوران دبیرستان میتونی یه سال زودتر بری سر کلاس مثل این میمونه انگار از پارسال سر کلاس بودی مشکلی نداری ؟
ا.ت : اهان...نه اصلا
مدیر : باشه... اگر مشکلی داشتی از استادت بپرس ممکنه تو درس جلوتر هم باشی "خنده"
ا.ت : "خنده" ممنون...شماره کلاسم چنده
مدیر : اوه یادم رفت
خانم چان : با اجازه من میرم سر کلاسم
مدیر : خانم چان
خانم چان : بله
مدیر : ا.ت شاگرد جدیدتون هست سابقه داره تو دبیرستان ممکنه عقب باشه یا جلو کمکش کنید
خانم چان : اوه خیلی هم عالی 'رو به ا.ت '
سلام من استاد جدیدت خانم چان هستم
ا.ت : سلام خوشبختم ازتون خانم چان
خانم چان : خوب عزیزم بیا دنبالم
ا.ت : چشم
دم در کلاس رسیدیم
خانم چان : ا.ت عزیزم میتونی اینجا وایسایی که کامل ساکت شدن صدات کنم بیایی داخل ؟
ا.ت : البته
خانم چان رفت داخل کلاس من بیرون وایسادم
خانم چان : بیا داخل
در کلاس باز کردم وارد کلاس شدم یهو صدای پسرا بلند شد
واو چقدر خوشگله
این همینه صبح نزدیک بود سیلی بخوره
هووم جذابه
نکنه میخوایش
تو اینطوری فک کن
دخترا هم داشتن دوست پسراشون به خاطر حرفهاشون دعوا میکردن
یهو چشمم خورد به پسره ای که صبح میخواست بهم سیلی بزنه یه چش خوره بهش رفتم
خانم چان : بسه ساکت بشین دیگه
ا.ت عزیزم لطفا برو پیش تهیونگ بشین
نگاهمو دادم دیدم همون پسره جذاب هستش فکرشو نمیکردم باهاش تو یه کلاس باشم چه برسه کنارش بشینم رفتم کنارش نشستم
خانم چان : اوکی با من همتون اشنا هستین جز ا.ت تهیونگ لطفا زنگ تفریح براش توضیح بده
تهیونگ : حتما
پایان پارت ۲
لایک :۵
کامنت : ۱۰
《 فیک اسمات مدرسه ای 》
ویو ا.ت
دستشو اورد که بهم سیلی بزنه که یهو یه صدا بم جذابی از نزدیک گوشم گفت : جسکون ول کن دختره رو روز اولی شر به پا نکن
جکسون : خودت که شنیدی تهیونگ (فک کردین تهیونگ میخواد سیلی بزنه ؟ نچ نچ نچ )
تهیونگ : ول کن دیگه اون معذرت خواهی کرد
جکسون : اوکی بچه بریم
تهیونگ : اونم از پارسال اینم از امسال (خودم نفمیدم چی نوشتم)
ا.ت : ممنون
تهیونگ : خواهش میکنم... تازه واردی ؟
ا.ت : اره
تهیونگ : رشتت چیه ؟
ا.ت : هنر و موسیقی (درست گفتم رشتش چی بود ؟)
تهیونگ : منم همینطور تو چه کلاسی هستی ؟
ا.ت : نمیدونم
نامجون : تهیونگ بیا بریم الان کلاسا شروع میشه
تهیونگ : اوکی...پس خدافظ موفق باشی
ا.ت : ممنون...خدافظ
واو چه جذاب بود کاشکی باهاش تو یه کلاس بودم ولی چه فایده با اون حرفش ( اونم از پارسال اینم از امسال _ تازه واردی ) معلومه یه سال ازم بزرگتر باهاش تو یه کلاس نیستم دم در دفتر مدیر رسیدم در زدم
مدیر : بیا تو
ا.ت : سلام
مدیر : سلام دخترم خوبی
ا.ت : بله ممنون برای کلاس اومدم
مدیر : بله بله الان بهت میگم (دانلود مدیر با اعصاب)
مدیر : اممم...یه چیزی تو چونکه سابقه داری تو دوران دبیرستان میتونی یه سال زودتر بری سر کلاس مثل این میمونه انگار از پارسال سر کلاس بودی مشکلی نداری ؟
ا.ت : اهان...نه اصلا
مدیر : باشه... اگر مشکلی داشتی از استادت بپرس ممکنه تو درس جلوتر هم باشی "خنده"
ا.ت : "خنده" ممنون...شماره کلاسم چنده
مدیر : اوه یادم رفت
خانم چان : با اجازه من میرم سر کلاسم
مدیر : خانم چان
خانم چان : بله
مدیر : ا.ت شاگرد جدیدتون هست سابقه داره تو دبیرستان ممکنه عقب باشه یا جلو کمکش کنید
خانم چان : اوه خیلی هم عالی 'رو به ا.ت '
سلام من استاد جدیدت خانم چان هستم
ا.ت : سلام خوشبختم ازتون خانم چان
خانم چان : خوب عزیزم بیا دنبالم
ا.ت : چشم
دم در کلاس رسیدیم
خانم چان : ا.ت عزیزم میتونی اینجا وایسایی که کامل ساکت شدن صدات کنم بیایی داخل ؟
ا.ت : البته
خانم چان رفت داخل کلاس من بیرون وایسادم
خانم چان : بیا داخل
در کلاس باز کردم وارد کلاس شدم یهو صدای پسرا بلند شد
واو چقدر خوشگله
این همینه صبح نزدیک بود سیلی بخوره
هووم جذابه
نکنه میخوایش
تو اینطوری فک کن
دخترا هم داشتن دوست پسراشون به خاطر حرفهاشون دعوا میکردن
یهو چشمم خورد به پسره ای که صبح میخواست بهم سیلی بزنه یه چش خوره بهش رفتم
خانم چان : بسه ساکت بشین دیگه
ا.ت عزیزم لطفا برو پیش تهیونگ بشین
نگاهمو دادم دیدم همون پسره جذاب هستش فکرشو نمیکردم باهاش تو یه کلاس باشم چه برسه کنارش بشینم رفتم کنارش نشستم
خانم چان : اوکی با من همتون اشنا هستین جز ا.ت تهیونگ لطفا زنگ تفریح براش توضیح بده
تهیونگ : حتما
پایان پارت ۲
لایک :۵
کامنت : ۱۰
۳۶.۶k
۲۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.