فیک وقتی خواهر نامجون هستی و جین عاشقته

پارت۷
پرش زمان به شهر بازی
+بریم کشتی
_راست میگه بریم
:من میرم بلیت بگیرم
_هی جنی نمیترسی که
+هه منو ترس
√∆جنی
+زهر مار
∆پس کی بود ۵ ماه پیش اومده بود میگت من میترسم
+فکر کنم هاری بود
√آره آره من بودم جون عمت
+هه هه نامجون اومد بریم
همه.بریم
رفتیم سوار شویم من بین نامجون و جین بودم
+داره دعا می‌کنه زنده بیاد پایین
یک دفعه سرعت کشتی زیاد شد و دست نامجون و جین رو گرفتم
+جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
_تو که نمی ترسیدی
+جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
_باشه بابا گوشم کر شد
اومدیم پایین سرم گیج می‌رفت که افتادم توی بغل ب نفر
+آییییییی سرم
_تو که گفتی نمی ترسم
+میشه کمکم کنی برم روی نیمکت بشینم
_باشه
جین کمک کرد تا روی نیمکت بشینم
+مرسی
_خواهش
+بچها کجا رفتن
_رفتن خوراکی بگیرن و نامجون هم رفت بلیت اتاق فرار بگیره
+میشه دنبالم بیای سرویس بهداشتی
_باشه بریم
رفتم سرویس بهداشتی که





#فیک