فیک وقتی خواهر نامجون هستی و جین عاشقته
پارت۹
اون ته مو نیست
»سلام جنی
+اسم منو به زبون نیار
»چرا بیبی
+خفه شو
»دوست پسر پیدا کردی
: حرف دهنت رو بفهم جنی ایشون کین
»ولش کن
»دوست پسر جنی هستم
:منم داداششم
»جنی بیا بریم
اومد دستم رو بگیره که نامجون هولش داد و با لگد میزدش
دیدم همه ی پسرا ریختن سرش
+بسته
هرچی میگفتم بسته ولش نمی کردند
دلم درد گرفت و افتادم زمین و سیاهی
_بچها بست کنید جنی بی هوش شده
:تو جنی رو ببر بیمارستان تا ما حساب این مردیکه رو برسیم
_جنی رو بغل کردم و بردمش بیمارستان
_کسی اینجا نیست
دکتر.بیمارستان رو گذاشتید روی سرتون چی شده
_ایشون از حال رفته
دکتر.بیارشون توی اتاق ۱۳۲
_باشه
جنی رو گزاشتم روی تخت و خودم اومدم بیرون و دکتر رفت داخل
وقتی دکتر اومد بیرون رفتم پیش دکتر
دکتر.حالشون خوبه و بهشون استرس وارد شده راستی ایشون مشکل تنفسی داره
_بله
دکتر.خوب باید دارو هاش رو عوض کنه
_حتما
دکتر.میتوندید ببریدش
_ممنون
_جنی حالت خوبه
+دلم یکم درد میکنه
_به جنی کمک کردم تا بره توی ماشین
وقتی رسیدیم همه بودن به جز نامجون
+نامی کجاست
&نمیدونم
که یک دفعه..........
#فیک
اون ته مو نیست
»سلام جنی
+اسم منو به زبون نیار
»چرا بیبی
+خفه شو
»دوست پسر پیدا کردی
: حرف دهنت رو بفهم جنی ایشون کین
»ولش کن
»دوست پسر جنی هستم
:منم داداششم
»جنی بیا بریم
اومد دستم رو بگیره که نامجون هولش داد و با لگد میزدش
دیدم همه ی پسرا ریختن سرش
+بسته
هرچی میگفتم بسته ولش نمی کردند
دلم درد گرفت و افتادم زمین و سیاهی
_بچها بست کنید جنی بی هوش شده
:تو جنی رو ببر بیمارستان تا ما حساب این مردیکه رو برسیم
_جنی رو بغل کردم و بردمش بیمارستان
_کسی اینجا نیست
دکتر.بیمارستان رو گذاشتید روی سرتون چی شده
_ایشون از حال رفته
دکتر.بیارشون توی اتاق ۱۳۲
_باشه
جنی رو گزاشتم روی تخت و خودم اومدم بیرون و دکتر رفت داخل
وقتی دکتر اومد بیرون رفتم پیش دکتر
دکتر.حالشون خوبه و بهشون استرس وارد شده راستی ایشون مشکل تنفسی داره
_بله
دکتر.خوب باید دارو هاش رو عوض کنه
_حتما
دکتر.میتوندید ببریدش
_ممنون
_جنی حالت خوبه
+دلم یکم درد میکنه
_به جنی کمک کردم تا بره توی ماشین
وقتی رسیدیم همه بودن به جز نامجون
+نامی کجاست
&نمیدونم
که یک دفعه..........
#فیک
۹.۱k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.