پارت دوم

پارت دوم

ویو میا
تنها چیزی که حس میکنم درده، رو تخت خیس و خونی بار نبودم
جوری تخت خیس شده بود که انگار روش اب ریختی ولی، ولی هق همش متعلق به من و اونا بود
از شدت درد چشام رو نتونستم باز کنم پس فقط همونجوری موندم
که فهمیدم یکی منو بغل کرده
امیدوارم بودم که یکی از اونا باشه چون اگه کس دیگه ای بود حتما دوباره همون درد رو تحمل میکردم
ولی نه، عطرش بهم ارامش داد
تا چشمام رو باز کردم با جین و اشک تو چشمای آسمونیش مواجه شدم که تیشرت هم نداشت
٫ اوپا خوبی؟
جین:تقصیر منه فدات شم...ببخشید نیاید گول میخوردم...ببخشید کوچولوی من...ببخشید پرنسس داداشی
٫ چیو میگی اوپا؟
جین:اون دوتا منو مجبور کردن وگرنه خودم میومدم زنده زنده خاکشون میکردم
٫ عاااا خب... نمیدونم چی بگم...فقط حالم از خودم بهم میخوره*بغض و بیجون*
_هیونگ صبحانه امادس بیاین
+*در زد اومد داخل*هیونگ میا صبحانه چی میخوره؟
٫ نمیخورم*سرشو کرده تو سینه جین*
+لیدی بیدار شدین که بیاید صبحانه
٫ گفتم نمیخوام گمشو بیرون
+من میرم بیاید
٫ اوپا حالت خوبه*دستشو گذاشت سمت چپ سینش*
جین:نه...از دیروز قرصامو نخوردم
دیدگاه ها (۱)

پارت سوم«اخر»٫ قرصات کجان؟ جین:خونه٫ بیا بریم فعلا پیش اونام...

تک پارتینامجون و نایون، عاشقانه همو میپرستیدن ولی یه مشکل بز...

پارت اولبا ورود دوتا پسر، سکوت تنها چیزی بود که توی بار شنید...

پارت یازدهم(اخر) _برام اب...هیچی خودم میرم*لنگون لنگون رفت پ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 37ویو ات*رفتم توی اتاقمو درو بستمو پش...

کاش براتون مهم بودم

پارت 2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط