One shat jimin
One shat jimin
چند پارتی از جیمین
وقتی باهم میرید جنگل
(علامت ا/ت +) (علامت جیمین_)
از زبان ا/ت :
ساعت ها بود تو جنگل گم شده بودم و داشتم دنبال جیمین میگشتم ، کم کم هوا داشت تاریک میشد و صدای زوزه ی شُغال هایی که اطراف جنگل زندگی میکردند بلند تر
کفش هام از پام دراومده بود و پاهای ظریف و کوچیکم زخمی شده بود
اگه تا چند ساعت دیگه نتونم جیمینو پیدا کنم مطمئنم یا گرگا یا شُغالا یه لقمم میکنن
هر ثانیه ترسم بیشتر میشد
نفس عمیقی کشیدم و با خودم گفتم
+نترس دختر ، از پسش بر میای ، همینطور پیش برو تا جیمینو پیدا کنی
همینطوری که داشتی میرفتی یهو احساس کردی زیر پات خالی شد
تو شُک بودی که یهو درد وحشتناکی رو توی کمرت حس کردی
برگشتی و دیدی لباست به یه تیکه چوب گیر کرده و یه شاخَش پشت کمرتو زخم کرده
به پایین نگاه کردی که تازه فهمیدی تو یه گودال عمیق افتادی
صدای شکسته شدن اون چوبی که بهش آویزون بودی رفته رفته زیاد تر و گوش خراش تر میشد
+جیییییییییییغغغ ، کمکم کنییییید ، التماستون میکنم نجاتم بدیدددد ، جیمینننننن ، الان میوفتم ، خدا جون کمک
جیمین ویو :
تقصیر من بود ، اگه واسه پیدا کردن چوب تنهاش نمیزاشتم گُم نشده بود
با چشمای اشکیم دنبال ا/ت میگشتم که صدای آشنایی شنیدم
اون......
اون صدای ا/ته منههه
با تمام وجودم به سمت صدا دوویم
_عزیزم نترس من دارم میاااااام
چیزی نیست جیمین مراقبتهههههههه
صبر کننن
بعد از عبور از ناهمواری های اون جنگل که حالا تاریک شده بود به یه گودال رسیدم
_ا/ت اونجایی عزیزممم؟
ا/ت ویو :
دیگه داشتم نا امید میشدم که احساس کردم صدای جیمینو شنیدم
سرمو بالا آوردم و دیدم که بالا سرم وایساده ، ولی چون نور ماه دقیقا پشت سرش قرار گرفته بود صورتش معلوم نبود
+جیمین؟!
_آره عشقم منم ، دووم بیار الان از این خراب شده میارمت بیرون
+من....من میترسم
_نترس فدات شم ، بیا دستمو بگیر
+نمیتونممم میگمم میترسمممم ، اگه دستمو بیارم بالا میافتم
_نه ا/ت نه
نمیافتی ، من مراقبت ، حالا آروم دستتو بیار بالا
با تردید خیلی آروم دستاتو بردی بالا که دستای جیمین تو دستات قفل شد و سریع کشیدت بالا
همون لحظه شاخه شکست و افتاد
بدون مکث سَرِتو تو بغل جیمین فرو بردی و شروع کردی به گریه کردن
_گریه نکن عروسکم ، چیزی نشده
+فک کردم دیگه نمیبینمت
_دیگه این حرفو نزن ، من بدون تو نمیتونم
جیمین براید استایل بغلت کرد و تورو به سمت کلبه ای که پیدا کرده بود برد
درو باز کرد و تورو روی تخت گزاشت
_انگار یکی اینجا زندگی میکنه........
ادامه در پارت بعد
چند پارتی از جیمین
وقتی باهم میرید جنگل
(علامت ا/ت +) (علامت جیمین_)
از زبان ا/ت :
ساعت ها بود تو جنگل گم شده بودم و داشتم دنبال جیمین میگشتم ، کم کم هوا داشت تاریک میشد و صدای زوزه ی شُغال هایی که اطراف جنگل زندگی میکردند بلند تر
کفش هام از پام دراومده بود و پاهای ظریف و کوچیکم زخمی شده بود
اگه تا چند ساعت دیگه نتونم جیمینو پیدا کنم مطمئنم یا گرگا یا شُغالا یه لقمم میکنن
هر ثانیه ترسم بیشتر میشد
نفس عمیقی کشیدم و با خودم گفتم
+نترس دختر ، از پسش بر میای ، همینطور پیش برو تا جیمینو پیدا کنی
همینطوری که داشتی میرفتی یهو احساس کردی زیر پات خالی شد
تو شُک بودی که یهو درد وحشتناکی رو توی کمرت حس کردی
برگشتی و دیدی لباست به یه تیکه چوب گیر کرده و یه شاخَش پشت کمرتو زخم کرده
به پایین نگاه کردی که تازه فهمیدی تو یه گودال عمیق افتادی
صدای شکسته شدن اون چوبی که بهش آویزون بودی رفته رفته زیاد تر و گوش خراش تر میشد
+جیییییییییییغغغ ، کمکم کنییییید ، التماستون میکنم نجاتم بدیدددد ، جیمینننننن ، الان میوفتم ، خدا جون کمک
جیمین ویو :
تقصیر من بود ، اگه واسه پیدا کردن چوب تنهاش نمیزاشتم گُم نشده بود
با چشمای اشکیم دنبال ا/ت میگشتم که صدای آشنایی شنیدم
اون......
اون صدای ا/ته منههه
با تمام وجودم به سمت صدا دوویم
_عزیزم نترس من دارم میاااااام
چیزی نیست جیمین مراقبتهههههههه
صبر کننن
بعد از عبور از ناهمواری های اون جنگل که حالا تاریک شده بود به یه گودال رسیدم
_ا/ت اونجایی عزیزممم؟
ا/ت ویو :
دیگه داشتم نا امید میشدم که احساس کردم صدای جیمینو شنیدم
سرمو بالا آوردم و دیدم که بالا سرم وایساده ، ولی چون نور ماه دقیقا پشت سرش قرار گرفته بود صورتش معلوم نبود
+جیمین؟!
_آره عشقم منم ، دووم بیار الان از این خراب شده میارمت بیرون
+من....من میترسم
_نترس فدات شم ، بیا دستمو بگیر
+نمیتونممم میگمم میترسمممم ، اگه دستمو بیارم بالا میافتم
_نه ا/ت نه
نمیافتی ، من مراقبت ، حالا آروم دستتو بیار بالا
با تردید خیلی آروم دستاتو بردی بالا که دستای جیمین تو دستات قفل شد و سریع کشیدت بالا
همون لحظه شاخه شکست و افتاد
بدون مکث سَرِتو تو بغل جیمین فرو بردی و شروع کردی به گریه کردن
_گریه نکن عروسکم ، چیزی نشده
+فک کردم دیگه نمیبینمت
_دیگه این حرفو نزن ، من بدون تو نمیتونم
جیمین براید استایل بغلت کرد و تورو به سمت کلبه ای که پیدا کرده بود برد
درو باز کرد و تورو روی تخت گزاشت
_انگار یکی اینجا زندگی میکنه........
ادامه در پارت بعد
۸۲.۸k
۲۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.