مثلا صبح زود بیدار شوم،دامن گل گلی ام را بپوشم،رژ لب قرمز
مثلا صبح زود بیدار شوم،دامن گل گلی ام را بپوشم،رژ لب قرمز دلربایی بزنم، از شما دل ببرم حضرت یار....
به آشپزخانه رفته تخم مرغ محلی برایت درست کنم و با قاشق روی لبه ماهیتابه برایت آهنگ گیلکی بزنم و قر بدهم و داد بزنم آقا بیدار شو، بیدار شو به خانومت شاباش بده..
داد بزنی،خدایا در حق کدام بنده ات ظلم کردم که این دیوانه را نصیب من کردی؟؟؟
بیایم بالا سرت،دست به ته ریشت بکشم و بگویم
حضرت یار؟؟ بیدار نمیشوی؟؟
تو هم بگویی تو را بخدا بگذار کمی بخوابم
باشد بخواب فقط یک سوال از اول زندگی مان در ذهنم است
تمام فکرم را مشغول کرده،راستش از اول زندگی مان میخواستم از تو بپرسم اما هیچوقت نشد
تو هم چشمهایت چهار تا شود ،با ترس از خواب بیدار شوی و بگویی چه شده ؟؟چه سوالی؟؟
من هم بگویم میخواستم بپرسم آقا شما در جذابیت حق چه کسی را خورده ای؟؟
دنبالم کنی در خانه ،از این اتاق به آن اتاق و بگویی حق عمه ات را خورده ام، دیوانه خول و چل من..
ای من به فدای عمه مظلومم بشوم ..
برویم سر سفره هی نمک بریزم رو تخم مرغم و بگویی خانوم انقدر نمک نریز برای قلبت ضرر دارد
من هم بگویم ای آقا فوقش میمیرم دیگر و تو از آن نگاه های با ابهت مردانه ات کنی و با ترس نمکدان را روی میز بگذارم و بغض کنم و بگویم: باشد باشد غلط کردم و از قیافه مظلومانه من خنده ات بگیرد ... دستت را بگیرم و بگویم تنها چیزی که برای قلب من ضرر دارد ندیدن چشمهای تو است
همیشه باش
دوستت دارم...
#امیرعلی_اسدی
به آشپزخانه رفته تخم مرغ محلی برایت درست کنم و با قاشق روی لبه ماهیتابه برایت آهنگ گیلکی بزنم و قر بدهم و داد بزنم آقا بیدار شو، بیدار شو به خانومت شاباش بده..
داد بزنی،خدایا در حق کدام بنده ات ظلم کردم که این دیوانه را نصیب من کردی؟؟؟
بیایم بالا سرت،دست به ته ریشت بکشم و بگویم
حضرت یار؟؟ بیدار نمیشوی؟؟
تو هم بگویی تو را بخدا بگذار کمی بخوابم
باشد بخواب فقط یک سوال از اول زندگی مان در ذهنم است
تمام فکرم را مشغول کرده،راستش از اول زندگی مان میخواستم از تو بپرسم اما هیچوقت نشد
تو هم چشمهایت چهار تا شود ،با ترس از خواب بیدار شوی و بگویی چه شده ؟؟چه سوالی؟؟
من هم بگویم میخواستم بپرسم آقا شما در جذابیت حق چه کسی را خورده ای؟؟
دنبالم کنی در خانه ،از این اتاق به آن اتاق و بگویی حق عمه ات را خورده ام، دیوانه خول و چل من..
ای من به فدای عمه مظلومم بشوم ..
برویم سر سفره هی نمک بریزم رو تخم مرغم و بگویی خانوم انقدر نمک نریز برای قلبت ضرر دارد
من هم بگویم ای آقا فوقش میمیرم دیگر و تو از آن نگاه های با ابهت مردانه ات کنی و با ترس نمکدان را روی میز بگذارم و بغض کنم و بگویم: باشد باشد غلط کردم و از قیافه مظلومانه من خنده ات بگیرد ... دستت را بگیرم و بگویم تنها چیزی که برای قلب من ضرر دارد ندیدن چشمهای تو است
همیشه باش
دوستت دارم...
#امیرعلی_اسدی
۲.۰k
۲۳ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.