پارت20
#پارت20
رمان ماهــور
داخل که رفتم امیر میلاد هم کادوش رو به ماهور داده بود. درست متوجه نشدم چیه قبلشم که مقر نمیومد.
-اومدم.
امیر: به قول خودش اوه اوه، کادو خوبه اومد.
گیتار رو روی میز گذاشتم.
-وای! مرسی.
-خواهش می کنم، قابل شما رو نداره... و البته از هر وقت دوست داشتی می تونیم کلاس ها رو شروع کنیم.
میلاد: به استادیه؟
-من.
زیر لب گفت: عجب کلاسی بشه...
داشت بندو به آب می داد که سرف ای کردم و از زیر میز پاش رو لگد کردم.
...
{ماهور}
مانتو اداری سورمه ای رنگی رو از توی کمد بیرون اووردم. شلوار سورمه ایم رو پوشیدم. مانتو رو تنم کردم روسری سورمه ای رنگی که دورتا دورش نقش های سفید داشت سرم کردم. جلوی آینه رفتم عکسی گرفتم و فوری برای باران فرستادم.
خیلی استرس داشتم اولین روزی بود که نه به عنوان یه طراح بلکه به عنوان رئیس پا تو اون شرکت می ذاشتم و حتی زانیار هم نبود که راهنمایم کنه.
نگاهی به صفحه گوشیم انداختم و دیدم که جواب داده.
-عالی😍.
😘😘-
کیف پولم رو برداشتم سویچم رو از روی اوپن برداشتم و تا دم در رفتم که نظرم عوض شد.
برگشتم و سویچ رو سر جاش گذاشتم. سمت کمد رفتم و سویچ ماشین بابا رو از توش برداشتم.
توی پارکینگ رفتم با یاداوری زمانی که بابا سوار این ماشین میشد اشک توی چشمام جمع شد.
سوار ماشین شدم و حرکت کردم.
لایک و کامنت فراموش نشه
نظرتون راجب کاور جدید چیه؟
رمان ماهــور
داخل که رفتم امیر میلاد هم کادوش رو به ماهور داده بود. درست متوجه نشدم چیه قبلشم که مقر نمیومد.
-اومدم.
امیر: به قول خودش اوه اوه، کادو خوبه اومد.
گیتار رو روی میز گذاشتم.
-وای! مرسی.
-خواهش می کنم، قابل شما رو نداره... و البته از هر وقت دوست داشتی می تونیم کلاس ها رو شروع کنیم.
میلاد: به استادیه؟
-من.
زیر لب گفت: عجب کلاسی بشه...
داشت بندو به آب می داد که سرف ای کردم و از زیر میز پاش رو لگد کردم.
...
{ماهور}
مانتو اداری سورمه ای رنگی رو از توی کمد بیرون اووردم. شلوار سورمه ایم رو پوشیدم. مانتو رو تنم کردم روسری سورمه ای رنگی که دورتا دورش نقش های سفید داشت سرم کردم. جلوی آینه رفتم عکسی گرفتم و فوری برای باران فرستادم.
خیلی استرس داشتم اولین روزی بود که نه به عنوان یه طراح بلکه به عنوان رئیس پا تو اون شرکت می ذاشتم و حتی زانیار هم نبود که راهنمایم کنه.
نگاهی به صفحه گوشیم انداختم و دیدم که جواب داده.
-عالی😍.
😘😘-
کیف پولم رو برداشتم سویچم رو از روی اوپن برداشتم و تا دم در رفتم که نظرم عوض شد.
برگشتم و سویچ رو سر جاش گذاشتم. سمت کمد رفتم و سویچ ماشین بابا رو از توش برداشتم.
توی پارکینگ رفتم با یاداوری زمانی که بابا سوار این ماشین میشد اشک توی چشمام جمع شد.
سوار ماشین شدم و حرکت کردم.
لایک و کامنت فراموش نشه
نظرتون راجب کاور جدید چیه؟
۲۵.۶k
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.