پشیمانی

"پشیمانی"
P1


مثل بقیه ی روزا با اعضا داشتیم داخل سالن تمرین دنس،تمرین میکردیم

یهو دیدم موزیک قطع شد
همه داشتن بهم نگاه میکردن
جیهوپ بهم گفت ا.ت نامی کارت داره
ا.ت با خودش گفت اخه اون تو این تایم چیکارم داره؟
هیچی از سالن تمرین رفتم بیرون که نامی رو دیدم.نمیدونم چرا ولی خیلی عصبی به نظر میرسید
ازش پرسیدم چرا میخواستی منو ببینی یکم با ترس گفتم
نامی در جواب گفت:پی دی نیم گفته که تو با یکی قرار میذاری.اره؟
نامجون خیلی داد میزد
ا.ت اروم و با بغض گفت نه من هیچوقت تو عمرم با کسی قرار نذاشتم
ولی نامجون به حرفاش
به بغضش
هیچ اهمیتی نداد
همین حالا میری وسایلت رو جمع میکنی از اینجا میری.دیگه هم سمت کمپانی نمیای
ا.ت ناراحت رفت تو اتاقش و وسایلش رو ریخت داخل یه ساک کوچیک مشکی چهارخونه 

اومد سمت سالن تمرین و با بغض به اعضا دست تکون داد و رفت
___
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۴)

"پشیمانی"P2ا.ت رفت چند تا کوچه پایین تر و اونجا یه ماشین گرف...

"پشیمانی"P3یه صدای اشناخیلی هم اشنااما ا.ت نفهمید که اون فرد...

بیو از خودم

درود

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

مرگ بی پایان پارت ۲۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط