part 22
جونگ کوک/رفتم پایین و سمت آشپز خونه در یخچال و باز کردم و دوتا از شیرموزایی که تو یخچال بود و برداشتم و گذاشتم روی میز و دوتا از کوکی های که خیلی دوست داشتم هم کنار شیر نوزاد گذاشتم و یونا رو صدا زدم:
_یونا +بله _بیا دیگه فرصت داری همه چیزو چک کنی +باشه اومدم پوند دقیقه بعد تو آشپزخونه ظاهر شد _بیا این واسه تو اینم واسه من با بهت نگام کرد +شیرموووز؟
_چیه دوست دارم خب من هروز شیرموز میخوام گفته باشم +باشه بابا شیکمو
یه قلوپ سر کشید و گفت :+کوک من اینجا معذبم _اوردمت اینجا که راحت باشی
+در مورد دانشگاهم _اوه راستی یادم انداختی صبرکن یادم رفته بود باید زنگ میزدم سوهو که قرار بود راننده شخصی یونا باشه.
_یونا +بله _بیا دیگه فرصت داری همه چیزو چک کنی +باشه اومدم پوند دقیقه بعد تو آشپزخونه ظاهر شد _بیا این واسه تو اینم واسه من با بهت نگام کرد +شیرموووز؟
_چیه دوست دارم خب من هروز شیرموز میخوام گفته باشم +باشه بابا شیکمو
یه قلوپ سر کشید و گفت :+کوک من اینجا معذبم _اوردمت اینجا که راحت باشی
+در مورد دانشگاهم _اوه راستی یادم انداختی صبرکن یادم رفته بود باید زنگ میزدم سوهو که قرار بود راننده شخصی یونا باشه.
۳.۶k
۲۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.