ویو بعد ناهار
ویو بعد ناهار
رفتم تو اتاقم اون شریک تهیونگم اومده بود.
نمیدونم چرا دلم میخواس ببینم چی میگن رفتم پایین یه جا قایم شدم و به حرفاشون گوش دادم.
ویو ته
داشتم با شریکم در مورد پروژه صحبت میکردم که دیدم ات پشت گلدون قایم شده و داره به حرفامون گوش میده.
تک خنده به کیوتیش زدم.
پس که حسودی میکنی اره.پس بزا یه کاری کنم که بیشتر به سمت شریکم رفتمو تیکه ای از موهاشو دور دستم پیچیدم
که با صدای ات متوقف شدم
ات: ع تهیونگ اینجایی عزیزم
سری اومد و بغلم کرد.
منم یه نیشخند زدمو دستمو دور کمرش حلقه کردم.
ات: عشقم نگفته بودی شریکت قراره بیاد وگرنه به خدمتکارا میگفتم یه چیزایی امده کنن.:)
ته: اا یهویی شد بیب(این چیه من مینویسم:/)
ات::)
ات: اا من خودمو معرفی نکردم کیم ات هستم.همسر کیم تهیونگ.
یونا: 😂😂ا تو دیوونه ای اره
اخه چرا تهیونگ باید بیاد با دختری که عین خدمتکارا میمونه ازدواج کنه ها
ته: یونا بفهم چی میگی
ات: یه لحظه عزیزم یه لحظه
ات: ۰مگه من چمه ها حداقل از تو یه هرزه بهترم،یه لحظه تو فک کردی تهیونگ میاد تو رو بگیره اره
کور خوندی
یونا: تهیونگ زن هرزتو جمع کن وگرنه خودم جمش میکنم
ته: یونا یا بار دیگه به همسر من بگی هرزه من میدونم و تو
رفتم تو اتاقم اون شریک تهیونگم اومده بود.
نمیدونم چرا دلم میخواس ببینم چی میگن رفتم پایین یه جا قایم شدم و به حرفاشون گوش دادم.
ویو ته
داشتم با شریکم در مورد پروژه صحبت میکردم که دیدم ات پشت گلدون قایم شده و داره به حرفامون گوش میده.
تک خنده به کیوتیش زدم.
پس که حسودی میکنی اره.پس بزا یه کاری کنم که بیشتر به سمت شریکم رفتمو تیکه ای از موهاشو دور دستم پیچیدم
که با صدای ات متوقف شدم
ات: ع تهیونگ اینجایی عزیزم
سری اومد و بغلم کرد.
منم یه نیشخند زدمو دستمو دور کمرش حلقه کردم.
ات: عشقم نگفته بودی شریکت قراره بیاد وگرنه به خدمتکارا میگفتم یه چیزایی امده کنن.:)
ته: اا یهویی شد بیب(این چیه من مینویسم:/)
ات::)
ات: اا من خودمو معرفی نکردم کیم ات هستم.همسر کیم تهیونگ.
یونا: 😂😂ا تو دیوونه ای اره
اخه چرا تهیونگ باید بیاد با دختری که عین خدمتکارا میمونه ازدواج کنه ها
ته: یونا بفهم چی میگی
ات: یه لحظه عزیزم یه لحظه
ات: ۰مگه من چمه ها حداقل از تو یه هرزه بهترم،یه لحظه تو فک کردی تهیونگ میاد تو رو بگیره اره
کور خوندی
یونا: تهیونگ زن هرزتو جمع کن وگرنه خودم جمش میکنم
ته: یونا یا بار دیگه به همسر من بگی هرزه من میدونم و تو
۴.۰k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.