بلند موی و پریشان ولی به لب لبخند

بلند موی و پریشان ، ولی به لب لبخند ؛
چقدر زود به دیوانه‌ها شدم مانند !

تمام شهر قسم می‌خورند ضدّ منی
ولی به نام تو هر روز می‌خورم سوگند

چرا دو خط موازی همیشه غم دارند ؟
نمی‌رسند ، ولی تا ابد کنار همند

نگاه کردی و گفتی : تو جَلدِ قلب منی
برو ! بپر که رهایی پرنده‌ی در بند

امید شاخه‌ی گل هم ، وصال با خاک است
تو خاک و شاخه‌ی گل را زدی به هم پیوند ...

#مجید_صحراکارها
#خاص #زیبا
دیدگاه ها (۸)

اگر که مانده محبت ، ولو سر موییبس است این همه بیهوده اخم و ب...

وابستگی(سپید گیلکی با ترجمه فارسی)شاعر محسن پوراسماعیل ـآیه ...

رها کنید مرا با غم نهان خودماگرچه خسته‌ام از درد بی‌کران خود...

معنی یک عمر تکرار خطا در عشق چیست؟!آدمی مانند من بی اختیار ا...

من در میان انبوهی از پالتوها و کوله‌ پشتی ‌ها، در یک آغوش اج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط