مافیایمرگ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:³
صبح با صدای الارم بیدار شدم و رفتم حموم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون
مثل همیشه لباس لش با بوت و کلاه پوشیدم و رفتم بیرون
=صبح بخیر دخترم بیا صبحونه بخور
حوصله نداشتم جوابشو بدم و گفتم
+میل ندارم خداحافظ
زدم بیرون که جونگکوک جلوم پارک کرد
نشستم
+سلام
_سلام صبح بخیر بانو
+بانو؟
_الان تو دوران نامزدیم نمیخوای ابراز علاقه کنی
+علاقه ای به این چیزا ندارم حرکت کن کلی کار رو سرم ریخته باید برگردم
جونگکوک بدون حرفی راه افتاد که رسیدیم مرکز خرید
_خب اول لباس تو رو انتخاب کنیم
+اوم
وارد مزون لباس عروس شدیم و یه لباس انتخاب کردم معلوم بود جونگکوک خوشش اومده
_هوم لباس قشنگیه بریم سراغ بقیه خریدا
خریدامون رو انجام دادیم
_ بریم یه چیزی بخوریم
+هوم
رفتیم کافه و قهوه سفارش دادیم
+خب جونگکوک بزار چند تا چیز رو روشن کنم اول بعد از عروسی دست به من نمیزنی
دوم تو کارای من دخالت نمیکنی
_همینا بودن امری دیگه ای ندارید
+نه ندارم همینارو انجام بدی کافیه
دیگه حرفی نزدیم و..............
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:³
صبح با صدای الارم بیدار شدم و رفتم حموم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون
مثل همیشه لباس لش با بوت و کلاه پوشیدم و رفتم بیرون
=صبح بخیر دخترم بیا صبحونه بخور
حوصله نداشتم جوابشو بدم و گفتم
+میل ندارم خداحافظ
زدم بیرون که جونگکوک جلوم پارک کرد
نشستم
+سلام
_سلام صبح بخیر بانو
+بانو؟
_الان تو دوران نامزدیم نمیخوای ابراز علاقه کنی
+علاقه ای به این چیزا ندارم حرکت کن کلی کار رو سرم ریخته باید برگردم
جونگکوک بدون حرفی راه افتاد که رسیدیم مرکز خرید
_خب اول لباس تو رو انتخاب کنیم
+اوم
وارد مزون لباس عروس شدیم و یه لباس انتخاب کردم معلوم بود جونگکوک خوشش اومده
_هوم لباس قشنگیه بریم سراغ بقیه خریدا
خریدامون رو انجام دادیم
_ بریم یه چیزی بخوریم
+هوم
رفتیم کافه و قهوه سفارش دادیم
+خب جونگکوک بزار چند تا چیز رو روشن کنم اول بعد از عروسی دست به من نمیزنی
دوم تو کارای من دخالت نمیکنی
_همینا بودن امری دیگه ای ندارید
+نه ندارم همینارو انجام بدی کافیه
دیگه حرفی نزدیم و..............
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
- ۴.۴k
- ۱۶ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط