عشق درسایه سلطنت پارت33

و صدای قدمهای محکمش رو شنیدم که با دار دسته و نوکر وكلفت و نگهبانهای شخصیش دور شد دروغ نگم از لحن محکم و پر جذبه و خشنش خیلی ترسیدم آب دهنم رو قورت دادم وزیر لب زمزمه کردم
مری: منتظرم....
مدت طولانی از صحبت تهیونگ و ساعاتی از نیمه شب
گذشته بود اما من بیدار زانوهام رو بغل کرده بودم و به در خیره بودم انگار منتظر بودم... انگار میدونستم زیر حرفش نمیزنه ترس و شجاعتم باهم مخلوط شده بود
صدای پاهایی از پشت در اومد
تهیونگ: وقت بستن دهن یه دختر بچه بی ادبه..
صداش تنم رو لرزوند....صدای خیلی محکم ضربه خوردن یه چیزی به در به گوشم رسید بی اختیار جیغی کشیدم و از تخت بلند شدم
ژاکلین با گریه جیغی کشید و اومد پشت سرم در به ضرب باز شد قامت بلند تهیونگ تو چهارچوب در مشخص شد که تبری توی دستش بود با تبر قفل در رو شکسته بود تمام بدنم میلرزید و به زور ومقطع نفس میکشیدم ولی با این حال سعی میکردم محکم باشم
تهیونگ : فک کردی به همین راحتی در رو روی پادشاه
انگلستان قفل میکنی و تموم؟؟
دستم رو دو طرفم حایل ژاکلین باز کردم
نگاه خشنش رو بهم دوخت و گفت
تهیونگ: چی فکر کردی پیش خودت هااان؟ فکر کردی اینجا درباره بابا جونته و هر غلطی دلت میخواد میکنی و کارهات بی جواب میمونه ؟؟ واقعا فک کردی بی احترامی به خودم به پادشاه انگلستان رو میپذیرم؟
مکثی کرد و داد زد
تهیونگ: نه... اینجا جایی که من گردن اونی رو که
روی حرفم حرف بیاره میزنم و برای تو شخصا این کار رو
انجام میدم از داد بلندش اشک جمع شده توی چشمم صاف پایین افتاد از ترس همه وجودم میلرزید راه نفسم بسته شده بود....ويكتوريا وبقيه ساکنان وحتى خدمتکارا ایستاده بودن
ونگاه میکردن بخندی روی لبای ویکتوریا بود که قلبم رو به درد میاورد تهیونگ قدمی جلو گذاشت و وارد اتاق شد
اومد جلوم و چک محکمی توی صورتم کوبید جاری شدن خو*ن رو از گوشه لبم حس کردم چکش اونقدر محکم بود که روی زمین افتادم ژاکلین جیغی کشید صدای داد تهیونگ باعث شد اشکم بچکه ....
تهیونگ:اینجا قصر منه.. با قوانین مربوطه...
اومد بالای سرم ایستاد سایه سیاه و بلندش روی سرم ترسم رو چندین برابر کرد ولی داد زدم
مری: بزن.... خیلی برات گرون تموم شد که نتونستی از سود نایب السلطنه بودنم استفاده کنی.. آره؟ این شروعه ضررهاته پادشاه جوان با انتخاب من قبرت رو کندی
دیدگاه ها (۱۳)

عشق درسایه سلطنت پارت34

عشق درسایه سلطنت پارت35

عشق درسایه سلطنت پارت32

عشق درسایه سلطنت پارت31

"شراب سرخ" Part: ⁵ویو جنااز بس دوییده بودم دیگه پاهام تاوَل ...

"شراب سرخ" Part: ¹³جنا: چان اون کیم !!!پدرم ؟! ...درست شنیدم...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط