اکیپ ایدل ها پارت ۵
#پارت_پنجم
#خوابگاه_بی_تی_اس
#نایون
ما با دخترای بلک پینک هم زمان رسیدیم
اون پایین کلی مسخره بازی دراوردیم
همه رفتیم بالا و در زدیم ، یونگی در رو باز کرد و با قیافه پوکر اما کیوت گفت بیاین تو دیگه ...
چه یونگ و رزی خودشونو انداختن رو یونگی : یونگی بیا ببین اینجاش رو باید چیکار کنم
یونگی :دخترا حالا بیاین تو بعدا دربارش حرف میزنیم...
رفتیم داخل و به بقیه سلام دادیم
جنی و تهیونگ خیلی مشکوک میزدن ، جنی هی به ته اشاره میکرد ، بعدش هم رفت داخل گوشش یه چیزی گفت
سانا و لیسا هم نشسته بودن با کوک تعریف میکردن
جین و جونگیون و مومو هم داشتن واسه جوکبال ها نقشه قتل میکشیدن
جویی هم خیلی ناراحت یه گوشه نشسته بود ، اخه تازه گوچی(سگش)مرده بود و اونم خیلی ناراحت بود
همه درگیر بودن که یهو تهیونگ گفت:جویی بیا میخوام یه چیزی نشونت بدم
جویی هم بلند شد و با تهیونگ رفت
جیهیو:پس چرا دی او و کای و چانیول و بکهیون نیومدن؟
جیمین:نمیدونم بزار یه زنگ بهشون بزنم
جیمین:الو کای کجایین؟
کای:کیونگسو حالش بد شد من خونه موندم مراقبش باشم ، چان و بکهم معلوم نیست چیکار میکنن
اها پس نمیاین؟
نه دیگه...
یه نیم ساعت گذشت
نامجون:چرا تهیونگ و جویی نیومدن؟
جیسو:جنی هم نیست
نامجون :بیا بریم ببینیم چی شده
جیسو : باشه
من:منم میام
سه تایی رفتیم داخل اتاق تهیونگ
با صحنه ای که دیدیم شک شدیم
این صحنه واقعی بود؟
چشمام داشت درست میدید؟
منتظر چپتر بعد باشین😁
#خوابگاه_بی_تی_اس
#نایون
ما با دخترای بلک پینک هم زمان رسیدیم
اون پایین کلی مسخره بازی دراوردیم
همه رفتیم بالا و در زدیم ، یونگی در رو باز کرد و با قیافه پوکر اما کیوت گفت بیاین تو دیگه ...
چه یونگ و رزی خودشونو انداختن رو یونگی : یونگی بیا ببین اینجاش رو باید چیکار کنم
یونگی :دخترا حالا بیاین تو بعدا دربارش حرف میزنیم...
رفتیم داخل و به بقیه سلام دادیم
جنی و تهیونگ خیلی مشکوک میزدن ، جنی هی به ته اشاره میکرد ، بعدش هم رفت داخل گوشش یه چیزی گفت
سانا و لیسا هم نشسته بودن با کوک تعریف میکردن
جین و جونگیون و مومو هم داشتن واسه جوکبال ها نقشه قتل میکشیدن
جویی هم خیلی ناراحت یه گوشه نشسته بود ، اخه تازه گوچی(سگش)مرده بود و اونم خیلی ناراحت بود
همه درگیر بودن که یهو تهیونگ گفت:جویی بیا میخوام یه چیزی نشونت بدم
جویی هم بلند شد و با تهیونگ رفت
جیهیو:پس چرا دی او و کای و چانیول و بکهیون نیومدن؟
جیمین:نمیدونم بزار یه زنگ بهشون بزنم
جیمین:الو کای کجایین؟
کای:کیونگسو حالش بد شد من خونه موندم مراقبش باشم ، چان و بکهم معلوم نیست چیکار میکنن
اها پس نمیاین؟
نه دیگه...
یه نیم ساعت گذشت
نامجون:چرا تهیونگ و جویی نیومدن؟
جیسو:جنی هم نیست
نامجون :بیا بریم ببینیم چی شده
جیسو : باشه
من:منم میام
سه تایی رفتیم داخل اتاق تهیونگ
با صحنه ای که دیدیم شک شدیم
این صحنه واقعی بود؟
چشمام داشت درست میدید؟
منتظر چپتر بعد باشین😁
۱۱.۹k
۲۵ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.