پرنسسمن

#پرنسس_من🤍🥂
#part_95

- این الان چی گفت؟... یعنی امکان داره به هوش نیاد؟

+ به هوش میاد ولی ممکنه چندروزی طول بکشه... شایدم تا چند ساعت دیگه به هوش اومد

- ایششش.... دارم دیوونه میشم... الان باید پیش کدومشون باشم؟؟ دختر عموم یا رفیقم؟

+ هیچکدوم!

- ها؟!

+ برو استراحت کن‌

- خوبم!

+ منم نگفتم بدی!... بهتره بری خونه... اینجا موندنت هم خودتو دیوونه میکنه، هم منو، هم اون دکتر و پرستارای بدبختو!

نمیدونستم چی جوابشو بدم... انگار لال شده بودم!

+ برو حواسم به دوتاشون هست!

- اوکی!

+ میخوای برسونمت؟

- نه الان بهترم... خودم میرم

+ کوک فقط توروخدا شَر به پا نکن!

- ببند!

از کنارش رد شدم و از بیمارستان خارج شدم... سوئیچ رو از جیبم در اوردم در ماشینو باز کردم و سوار شدم... ذهنم کلی درگیر بود... نمیدونستم باید چیکار کنم... یهو تصمیمم عوض شد و مسیرم رو عوض کردم... نمیخواستم برم خونه... تا وقتی اینکارو نمیکردم آروم نمیشدم!... انقدر ذهنم درگیر بود که حواسم به اطرافم نبود... پاموگذاشتم رو گاز و با سرعت زیاد به راهم ادامه دادم که یهو...
دیدگاه ها (۲)

#پرنسس_من🤍🥂#part_96پامو گذاشتم رو گاز و با سرعت زیاد به راهم...

#پرنسس_من🤍🥂#part_97- پلیس که کارت نداره..+ آخه رئیس پلیس هم ...

#پرنسس_من🤍🥂#part_94سریع رفتیم به سمتش...- چیشد!؟^ خداروشکر ع...

#پرنسس_من🤍🥂#part_93بعد از این سیگارم چندتا دیگه سیگار کشیدم....

«زندگی تباه من»(فصل دوم)&۸(ویو نائه)(آهی کشیدم و از روی تخت ...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط