𝔽𝕒𝕚𝕣𝕪𝕥𝕒𝕝𝕖
نمیدونم یهو از کجا پیدات شد...نمیدونم چطور میدونستی دقیقا از چه نظر بهت احتیاج دارم چیشد که اومدی....اینا رو نمیدونم ولی نمیخوام بهش فکر کنم تو حالا اینجایی تو خونه مون.خونه ما!دخترمون تو بغلته مژه های بلندت از خستگی روی هم افتادن و هنوز آماده نیستن از هم فاصله بگیرن یکم لاغر شدی سه تا تار سفید توی موهاته اما هستی!اینجایی قرار نیست بری دیگه قرار نیست تنها بمونم....چی از این بهتر؟بگو پریزاد.چطور میتونم از اینی که هستم خوشحال تر باشم؟حاضرم برای هر چیزی که ممکنه اذیتت کنه برات سپر بشم.حاضرم شاخ غول رو بشکنم حاضرم از کوه قاف بالا برم کوه رو تکون بدم....تو باشی میتونم تا تو هستی میتونم تو توان من برای ادامه دادنی جون زانوهام برای ایستادنی شوق چشمام برای دیدنی تو همه چیز منی توکه باشی هرکاری میتونم بکنم ولی نمیتونم نبودتو تاب بیارم....بهم قول بده بمونی پریزاد !
قول بده!
:صبح بخیر
تهیونگ:سلام عزیزدلم!خوب خوابیدی؟
ا.ت:خوب بود.امروز که تعطیله کاش یکم بیشتر میخوابیدی...هی میونگ اینجا چکار میکنه؟
تهیونگ:نصفه شب اومد پیشت...خواب بد دیده بود
ا.ت:اوهوم...چرا اینجا نشستی؟مگه پروژه ت عقب نمونده؟
تهیونگ:مهم نیست....میخوام نگات کنم!دلم برات تنگ شده
ا.ت:عزیزم ما که همش پیش همدیگه بودیم...حتی سرکار
تهیونگ:منظورم اینه دلم برای خودمون تنگ شده.برای اون شبایی که تا صبح نگات میکردم...دونه به دونه اجزای صورتت رو حفظم...مگه میشه یادم بره
ا.ت:تو همین دیشب با من دعوا نکردی سر اینکه ازم متنفری؟
تهیونگ:جدی که نمیگی؟
ا.ت:وقتی بهت میگم مست نکن بخاطر همینه دیگه!
تهیونگ:چی گفتم دیشب؟
ا.ت:مهم نیست...میدونم احساس واقعی ت نبوده
تهیونگ:ببخشید!بابت هرچی گفتم معذرت میخوام!
ا.ت:عیبی نداره تهیونگا!
تهیونگ:خیلی ناراحت شدی؟دیشب؟
ا.ت:نه...یکم
تهیونگ:میونگ ترسیده بود؟
ا.ت:نه...زود از حال رفتی...
تهیونگ:داد و بیداد کردم؟هی ببینم...من زدمت؟
ا.ت:نه تهیونگ!چیزی نشد دیشب
تهیونگ:معذرت میخوام!*موهای ا.ت رو میبوسه
ا.ت:مشکلی نیست.
تهیونگ:چجوری جبران کنم؟
ا.ت:چطوره دیگه مست نکنی؟
تهیونگ:شهربازی چطوره؟
ا.ت:ترجیح میدادم بگی بخاطر من حاضری مست نکنی
تهیونگ:بخاطرت هرکاری میکنم وسعی میکنم مست نکنم
ا.ت:خب الان بریم شهربازی
تهیونگ:میونگ رو بیدار کن
☆اون قسمت از فیک که توانایی ایستادن و توان زانو رو گفتم اشاره داشت به یه عبارت کوردی. توی کوردی به کسی که خیلی برامون عزیزه میگیم"هیزی ئه ژنوم"یعنی تو توانایی زانوهام برای ایستادنی این یکی از قشنگ ترین تعریف های ممکن واسه اینه که به کسی بگیم چقدر دوسش داریم و چقدر حضورش برامون حیاتیه و جایی که میگه شوق چشمام برای دیدنی هم دوباره به اصطلاح کوردی اشاره داره که میگه"هومای چاوم"یا در موقعیت دیگه ای میگیم"گلاره چاوم"☆
قول بده!
:صبح بخیر
تهیونگ:سلام عزیزدلم!خوب خوابیدی؟
ا.ت:خوب بود.امروز که تعطیله کاش یکم بیشتر میخوابیدی...هی میونگ اینجا چکار میکنه؟
تهیونگ:نصفه شب اومد پیشت...خواب بد دیده بود
ا.ت:اوهوم...چرا اینجا نشستی؟مگه پروژه ت عقب نمونده؟
تهیونگ:مهم نیست....میخوام نگات کنم!دلم برات تنگ شده
ا.ت:عزیزم ما که همش پیش همدیگه بودیم...حتی سرکار
تهیونگ:منظورم اینه دلم برای خودمون تنگ شده.برای اون شبایی که تا صبح نگات میکردم...دونه به دونه اجزای صورتت رو حفظم...مگه میشه یادم بره
ا.ت:تو همین دیشب با من دعوا نکردی سر اینکه ازم متنفری؟
تهیونگ:جدی که نمیگی؟
ا.ت:وقتی بهت میگم مست نکن بخاطر همینه دیگه!
تهیونگ:چی گفتم دیشب؟
ا.ت:مهم نیست...میدونم احساس واقعی ت نبوده
تهیونگ:ببخشید!بابت هرچی گفتم معذرت میخوام!
ا.ت:عیبی نداره تهیونگا!
تهیونگ:خیلی ناراحت شدی؟دیشب؟
ا.ت:نه...یکم
تهیونگ:میونگ ترسیده بود؟
ا.ت:نه...زود از حال رفتی...
تهیونگ:داد و بیداد کردم؟هی ببینم...من زدمت؟
ا.ت:نه تهیونگ!چیزی نشد دیشب
تهیونگ:معذرت میخوام!*موهای ا.ت رو میبوسه
ا.ت:مشکلی نیست.
تهیونگ:چجوری جبران کنم؟
ا.ت:چطوره دیگه مست نکنی؟
تهیونگ:شهربازی چطوره؟
ا.ت:ترجیح میدادم بگی بخاطر من حاضری مست نکنی
تهیونگ:بخاطرت هرکاری میکنم وسعی میکنم مست نکنم
ا.ت:خب الان بریم شهربازی
تهیونگ:میونگ رو بیدار کن
☆اون قسمت از فیک که توانایی ایستادن و توان زانو رو گفتم اشاره داشت به یه عبارت کوردی. توی کوردی به کسی که خیلی برامون عزیزه میگیم"هیزی ئه ژنوم"یعنی تو توانایی زانوهام برای ایستادنی این یکی از قشنگ ترین تعریف های ممکن واسه اینه که به کسی بگیم چقدر دوسش داریم و چقدر حضورش برامون حیاتیه و جایی که میگه شوق چشمام برای دیدنی هم دوباره به اصطلاح کوردی اشاره داره که میگه"هومای چاوم"یا در موقعیت دیگه ای میگیم"گلاره چاوم"☆
۷۵۸
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.